به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
وَ مَعَنا كِتابُ اللّهِ النّاطِقُ، وَ الْقُرْآنُ الصّادِقُ
در فراز پنجم بعد از آن حضرت زهرا سلاماللهعلیها همه را از جمله، خودشان، مهاجرین و انصار را معرفی کردند و فرمودند: ما باز ماندگانی هستیم که ما را بر شما خلیفه قرار دادهاند. سپس در طی حدود بیستوچند عبارت، همراهانشان را معرفی میفرمایند.
وَ مَعَنا كِتابُ اللّهِ النّاطِقُ
و با ماست کتاب گویای خداوند.
این لغت مَعَنا را میخواهم یک مقدار بیشتر برایتان توضیح دهیم. یک وقت میگوییم: خودنویسِ من با من است؛ این آقا که مهمان هستند، با ما است یا موبایل شما با شما است. ساعتِ من با من است.
آیا منظور حضرت زهرا سلاماللهعلیها این است که همراه من یا در کیف من یک قرآن است و آن را به شما نشان میدهم؟!! این معیّت را یک مقدار دقت بفرمایید! دقت در این است که اگر قرآن با اهلبیت علیهمالسلام است، این معیّت را باید از خود قرآن بپرسیم:
لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ
این آیه یک تفسیر دارد و یک تأویل؛ تفسیرش میشود اینکه کسانی که وضو ندارند، به قرآن دست نزنند. در روایات متعددی آمده که عمق و ژرفای قرآن با اهلبیت و پیامبر صلواتاللهعلیهماجمعین است. اگر اینطور معنا کنیم، باید آن واژهی مَعَنا را به نحوی دیگر معنا نماییم. یکوقت میگوییم: عینک با من است؛ اما یکوقت میگوییم: روحم، قلبم یا اندیشه ام با من است. این دو کاملاً با هم فرق دارند؛ در حالت دوم، یعنی اینکه همه چیز و تار و پودش با من است.
به طور مثال: علم فیزیک با انیشتین است، نه اینکه در دست یا جیب او باشد بلکه با خود او است یعنی هر چقدر شخصیت انیشتین را هم که بشکافیم، علم فیزیک با او است. هر کجای شخصیت امیرالمؤمنین علیهالسلام را که بشکافیم، علم قرآن با ایشان است. حضرت زهرا سلاماللهعلیها در مقابل اهل سقیفه میفرمایند:
كِتابُ اللّهِ النّاطِقُ
با ما است؛ این معیّت یعنی حقیقت قرآن با ما است. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمودهاند:
إِنِّی تَارِكٌ فِیكُمُ الثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ الْحَوْضَ
یعنی هرگز از هم جدا نمیشوند. "لَنْ یَفْتَرِقَا"با "لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ" مرتبط است. شخصیت پیامبر و شخصیت اهلبیت علیهمالسلام، جدای از شخصیت قرآن نیست؛ مسح کردن یعنی ظاهر با ظاهر اتصال داشتن اما مسح واقعی یعنی حقیقت قرآن با حقیقت امیرالمؤمنین علیهالسلام یکی است و این دو بدون هم، معنا ندارند. عبارت:
كِتابُ اللّهِ النّاطِقُ
سه تا کلمه دارد: یکی کتاب، یکی اللهو دیگری ناطق که صفت کتاب است. کتاب، نوشتهی مکتوب است که متعلق به اللهاست. ما نیز در محاورات معمولی که صحبت میکنیم، معمولاً اشخاص را به چند روش معرفی می کنیم؛ اگر اسم فرد، منوچهر باشد، یکوقت می¬گوییم: آقا منوچهر وارد شدند؛ یکوقت می گوییم: ایشان که عضو جلسه هستند، وارد شدند؛ یکوقت می گوییم: برادر من، منوچهر وارد شد؛ یکوقت می گوییم: آقای مهندس صنایع وارد شدند؛ همهی اینها دربارهی شخص منوچهر است. لذا وقتی حکمی را به صفتی نسبت می دهیم، یعن روی آن صفت تمرکز می کنیم. در عبارت:
وَ مَعَنا كِتابُ اللّهِ النّاطِقُ
بزرگ ترین اسم لفظی خداوند، اللهاست. یک وقت می گوییم: وَ مَعَنا كِتابُ الغَفار یعنی به غفاریّت توجه داریم. حضرت زهرا سلاماللهعلیها در اینجا میفرمایند: وَ مَعَنا كِتابُ اللّهِ النّاطِقُ یعنی کتاب مالِ خداوند است با تمام شئون خدا یعنی هر چیزی که خداوند صلاح میدانسته به یک بشر وحی کند، در این کتاب هست. النّاطِقُیعنی حرف میزند. انسان حیوانِ ناطق است، این ناطق صرفاً سخن گفتن نیست بلکه یعنی کسی که دارای اندیشه است و سخن هم می گوید.
وَ مَعَنا كِتابُ اللّهِ النّاطِقُ
یعنی همراه با ما است و با ما معیّت دارد و نوشتهی گویای خداوند از ما جدا شدنی نیست. واژهی گویا به معنای متفکّر است؛ انسان هم حیوانِ متفکّر است.
وَ الْقُرْآنُ الصّادِقُ
قرآن از لغت قرأ گرفته شده است. قرآن صفت مشبهه و صیغهی مبالغه است. اینجا اسم مفعول است. یعنی خوانده شده؛
الْقُرْآنُ الصّادِقُ
مقروی یعنی خوانده شده ای است که تمام حقایقاش مطابق با واقع است. خبر صادق یعنی خبری که مطابق با واقعیت است. قرآن خبر از خدا، قیامت، بهشت و جهنم و ..... داده است که همهی اینها خبرهای صادق هستند.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ