به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِكِینَ، حائِداً عَنْ سُنَّتِهِمْ، ضارِباً لِثَبَجِهِمْ، آخِذاً بِاَكْظامِهِمْ
تمام اینها نكتههای تبلیغی است. ما باید درس بگیریم از حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ و پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ كه چه نكتههایی را در تبلیغ رعایت كنیم.
مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِكِینَ
مَدْرَجَةِ، درجه یعنی پلهها، پلههایی كه مشركین طی میكنند و بالا و پایین میروند. پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ از اینها مائل بودند یعنی رو گردان بودند. "مائِلاً عَنْ" چند لغت هستند که با متعدی شدن به معنای میل میشوند و اگر با "عَنْ" متعدی شوند، معنای برگشتن میدهند. در واقع معنای پارادوكس پیدا میكنند.
مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِكِینَ
متمایل است و روی گردان است از پلههای مشركین، یعنی از آن پلههایی كه مشركین طی میكنند روی برمیگرداند. راه مشركین را نمیرود. عرض میكنم خدمت شما كه ماركسیستها كه در حدود سالها 1351،1352 خیلی فعالیّت میكردند و ما نیز با آنها خیلی بحث علمی داشتیم، یک اعتقادی داشتند، میگفتند: هدف وسیله را مباح میكند. هدف وسیله را توجیه میكند یعنی ما برای رسیدن به هدف میتوانیم دروغ بگوییم. مثلاً میتوانیم دزدی كنیم، آدم بكشیم و....
اما در اسلام چنین چیزی نداریم. اینكه میگویند: هدف وسیله را توجیه میكند همان "مَدْرَجَةِ الْمُشْرِكِینَ" است. ما مسألهی أهم و مهم داریم، در فقهمان تقارن و برخورد أهم و مهم داریم كه انتخاب میکنیم و این عقلی است. اما اینكه برای رسیدن به هدف از وسایل حرام استفاده كنیم، نداریم. لذا ابزارها هم باید درست باشند و ما با گناه نمیتوانیم به صواب برسیم. آن ها مخصوصاً خیلی تبلیغ میكردند که این عبارت
مائِلاً عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِكِینَ
آن را رد میكند. بنابراین پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ از راههای مشرکین روی گردان هستند. جملهی بعدی نیز تأکید دیگری است.
حائِداً عَنْ سُنَّتِهِمْ
"حائِداً" حید یعنی متمایل از سنت آنها است. یعنی پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ هم از راه آنها روی گردان هستند و هم روش آنها را عمل نمیکنند.
ضارِباً لِثَبَجِهِمْ
ثبج به معنی وسطِ كمر است و مركز قدرت را میگویند. "ضارِباً لِثَبَجِهِمْ" یعنی پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ كمر آنها را خُرد میكند. میزنند به كمرشان و محل قدرتشان؛ اینكه میگویند: كمرش شكست! یعنی دیگر نمیتواند كاری انجام دهد.
آخِذاً بِاَكْظامِهِمْ
كظم به گلو میگویند. یعنی گلوی آنها را میگیرد. كظم غیظ هم كه میگویند یعنی وقتی خشم آمد، انسان باید فرو بدهد. "آخِذاً بِاَكْظامِهِمْ" یعنی پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ با دست خویش، با شمشیر خویش گلوگاههای آنها را گرفت و خفه كرد كه دیگر نفس نكشند و خفه شوند.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ