به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
وَ النَّهْىَ عَنِ الزِّنا تَحَصُّناً مِنَ الْمَقْتِ، وَ الْعَدْلَ فِى الاَحْكامِ اِیناساً لِلرَّعِیةِ، وَ تَرْكَ الْجَوْرِ فِى الْحُكْمِ اِثْباتاً لِلْوَعِیدِ
خداوند متعال نهی از زنا را واجب کرده است برای حصن پذیری از از غضب خودش؛ زنا یکی از بدترین فاحشهها است. غیر از اینکه زنا حرام و فحشا است. نهی از زنا هم واجب و ارتکاب به آن نیز حرام است.
وَ النَّهْىَ عَنِ الزِّنا تَحَصُّناً مِنَ الْمَقْتِ
خداوند متعال نهی از زنا را واجب کرده است برای تحصن؛ تحصن یعنی حصن پذیری؛ حصن یعنی دِژ و دِژ خواهی و در دِژ نشستن برای حفاظت خودمان از مَقْتِ و غضب خداوند. اینکه خداوند متعال زِنا را حرام کرده و نهی از زنا را هم که نهی از بزرگترین منکرات است را هم واجب کرده به دلیل دژ پذیری است؛ یعنی برویم در دژ که مَقْتِ و خشم خداوند به ما بر خورد نکند. پس معلوم میشود که خشم خداوند خیلی مهم است و ما نباید ممقوت باشیم و خدا را ماقت خود قرار دهیم.
وَ الْعَدْلَ فِى الاَحْكامِ اِیناساً لِلرَّعِیةِ
جالب است که در اینجا عدل در احکام را واجب کرده و در حکم بعدی نیز ترکِ جور را واجب کرده است. با اینکه عدل در احکام به این معنی است که دیگر جور نیست اما حضرت زهرا سلاماللهعلیها آن را نیز جداگانه فرمودهاند. یعنی دو طرف حکم را گفتهاند. مانند اینکه من بگویم: برای ولادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها یک جشن با شکوه برگزار کنید و ترک کنید تنبلی و بینظمی... در اینجا من دو طرف مسئله را گفتهام.
وَ الْعَدْلَ فِى الاَحْكامِ اِیناساً لِلرَّعِیةِ
حضرت میفرمایند: خداوند متعال عدالت در احکام را برای اُنس رعیت آورده است. زیرا وقتی عدل، ظلم شد ما به ایشان نگاه میکنیم و میگوییم: این حاکم نسبت به ایشان خیلی محبّت دارد با اینکه حقّش نیست و نسبت به ایشان محبّت ندارد با اینکه حقّش است، بعد اُنس ما با آنها از بین میرود.
بنابراین برای اینکه باعث اختلاف نشود، خداوند عدل در احکام را واجب کرده است. اِیناساً از اُنس میآید. رعیت یعنی گوسفندان یک چوپان، برای کسانی که گلهی یک چوپان هستند. چوپان باید عدالت برقرار کند. راعی یعنی چوپان، حاکم، سلطان و رعیت یعنی ما، آنوقت از این طرف نیز حضرت میفرمایند:
وَ تَرْكَ الْجَوْرِ فِى الْحُكْمِ اِثْباتاً لِلْوَعِیدِ
خداوند ترک جور در احکام را واجب کرده است که میشود ظلم و پارادوکس عدل؛ برای اینکه بگوید: جهنّم و عذابی هم هست:
اِثْباتاً لِلْوَعِیدِ
هم وعده داریم و وعید که به یک معنا نیستند. وعده برای خوبی و بهشت است و وعید، وعدهی به جهنّم و عذاب است.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ