به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
این سو...
شمارشی معکوس! تپشی پر اضطراب! لحظه هایی سریع! دلهره ای ناشناس! نگاه نگران مردی شجاع! پنهان کاری بانویی جوان! بغض های کودکانه دردانه ها!
آن سو...
هوس های قداره بندی پلید! خنده های نعره آسای یک خبیث! کاسه چشم هایی پر زخون! چهارچوبی داغ!
این سو...
چند سحر بیشتر نمانده! بوی بهشت رفتنی است! امانت پس دادنی است و تنهایی...
آن سو...
حرص رسیدن به آرزو، دست های قلم شده جلاد، پر رقص و غروری سیاه از فتح قلعه خیبر شکن!
دوباره ده روزه های فاطمیه رسید. ترس شنیدن روضه های زهرا سلام الله علیها رسید.
آری ترس آن که مهدی دوباره خون بگرید و قلب نازنینش بیش از هر روز بتپد.
خدایا! دعای مادرش را مستجاب کن و انتقام دل های شکسته شیعیان را از بانیان ظلم بگیر.
خدایا! به خودت قسم مهدی را دوست داریم. به لحظه های پر درد مادرش قسم، دلش را شاد کن.
خدایا! شب تار غیبتش را صبح کن.
خدایا! وارث زهرا سلام الله علیها را برسان و ما را در رکابش به خدمت مفتخر کن.
امید که صبح ظهور با هم در سپاهش به خون خواهی مادر به پا خیزیم.
- 19 اردیبهشت 1400