به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
پرسش گر عقيده
بر اساس آن چه که در روايات آمده است، اولين سؤالاتي که از ميّت در شب اول قبر پرسيده مي شود، اعتقادات شخص است.
پس اين که اعتقاد ما نسبت به خدا، نبي و امام چگونه است داراي بالاترين اهميت در زندگي ماست.
اما اين که انسان بداند که آيا واقعاً اعتقادي که نسبت به خداوند دارد شرک است يا نه، عقيده اي که راجع به نبي و امامش دارد تا چه حد صحيح است، تنها يک راه دارد، آن هم عرضه بر کسي که در اين عقايد عصمت دارد و از هرگونه خطايي مصون است. (چه بر خود معصوم و چه گفتارش)
شايد در ايران کسي نباشد که نام جناب عبدالعظيم حسني رضوان الله تعالي عليه را نشنيده باشد. امامزاده ي عظيم الشأني که در شهر ري مدفون هستند و با چهار واسطه به امام حسن مجتبي عليه السّلام مي رسند.
ايشان يکي از برجسته ترين ياران و شيعيان امام جواد و امام هادي عليهما السّلام بودند. يکي از کم نظيرترين رواياتي که از ايشان نقل شده است عرضه کردن دينشان بر امام زمانشان، حضرت هادي عليه السّلام و گرفتن تأييد حضرت بر اعتقادات خود است.
روزي جناب عبدالعظيم رضوان الله تعالي عليه بر حضرت هادي عليه السّلام وارد شد.
حضرت فرمودند: «مرحبا به تو و خوش آمدي اي ابوالقاسم. تو دوست مايي از روي راستي و درستي.» جناب عبدالعظيم به آن حضرت عرض كرد:
«يابن رسول الله! بدرستي كه من مي خواهم كه دين خود را بر شما عرضه کنم؛ پس اگر پسنديده باشد بر آن ثابت بمانم تا آن هنگام كه خداي عزّوجلّ را ملاقات كنم.»
حضرت فرمودند: «كه اي ابوالقاسم آن ها را بياور.» (يعني اعتقادات خود را بيان كن) عرض كرد: «كه من مي گويم و به اين اعتقاد دارم كه خداي تبارك و تعالي يكيست؛ چيزي مثل و مانند او نيست .... پروردگار هر چيزي و مالك و خالق و پديد آورنده ي آنست و مي گويم كه حضرت محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم بنده و رسول او است و خاتم پيغمبران است كه بعد از ايشان هيچ پيغمبري نيست .... و معتقدم كه امام و خليفه و وليِّ امرِ امامت و اُمت بعد از آن حضرت أميرالمؤمنين، علي بن ابي طالب عليهما السّلام است. بعد از ايشان امام حسن، بعد امام حسين، بعد عليّ بن الحسين، بعد محمّد بن علي، بعد جعفر بن محمّد، بعد موسي بن جعفر، بعد عليّ بن موسي، بعد محمّد بن علي عليهم السّلام و بعد از ايشان، شما اي آقاي من.»
حضرت هادي عليه السّلام فرمودند: «كه بعد از من پسرم حسن. پس مردم چه خواهند کرد با خَلف بعد از او؟»
جناب عبدالعظيم عرض كرد: «اي آقاي من، اين چگونه است و چرا اين را به اين طريق فرموديد؟»
حضرت فرمودند: «زيرا كه شخص او ديده نمي شود و بردن نامش حلال نباشد، تا وقتي كه بيرون آيد و زمين را از عدل و داد پر كند، چنان كه از جور و ستم پر شده باشد.»
جناب عبدالعظيم عرضه داشت: «كه اقرار نمودم و مي گويم كه دوست ايشان دوست خدا است، دشمن ايشان دشمن خدا، فرمان برداري ايشان فرمان برداري خدا، نافرماني ايشان نافرماني خدا است و معتقدم كه معراج پيغمبر صلّي الله عليه و آله و سلّم در حال بيداري به بدن شريف و عنصر لطيف در شب معراج حقّ است. سؤال منكر و نكير در قبر، بهشت و دوزخ، صراط و ترازوي اعمال حقّ است. قيامت آمدني و در آن هيچ شكي نيست و خداوند متعال زنده خواهد کرد آن ها را كه در قبرهايند. مي گويم فريضه هاي واجب بعد از ولايت، نماز است و زكاة و روزه و حجّ و جهاد و امر به معروف و نهي از منكر.»
حضرت عليّ النّقي عليه السّلام فرمودند: «كه اي ابوالقاسم، به خدا سوگند كه اين دين، دينِ خداست، كه آن را براي بندگانش پسنديده. پس بر آن ثابت باش. خدا تو را ثابت بدارد به قول ثابت در زندگي دنيا و در آخرت.»
به اميد روزي که ما هم بتوانيم اعتقادات خود را رو در رو، بر شخص صاحبّ الزّمان عجّل الله تعالي فرجه الشّريف عرضه کنيم و تأييد ايشان را دريافت نماييم.