به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
مجلس بیستم جامع فدک
منقطع از رحمت واسعه خداوند
آقای وحید خراسانی در کتاب حلقهی وصل رسالت و امامت میفرمایند: «آیا فخر رازی، زمخشری، فهمیدند چه گفتند و چه نوشتند؟! فهمیدند که رحمت خدا چیست؟!» چرا که در روایات در مورد داشتن حُبّ و بغض آل محمّد صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ اینگونه آمده است:
مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ مُؤْمِناً مُسْتَكْمِلَ الْإِيمَانِ
یا
مَنْ مَاتَ عَلَى بُغْضِ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ كَافِراً
بنابراین کسی که با بغض آل محمّد صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ بمیرد در قیامت روی پیشانیاش نوشته است:
آيِسٌ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ تَعَالَى[1]
مأیوس از رحمت خداست
رحمتی که قرآن میفرماید:
رَحْمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شَيْءٍ[2]
یعنی رحمت خدا، فراگیرِ کُلّ شیء است. این "كُلَّ شَيْءٍ" هم شامل کهکشانها میشود و هم شامل یک الکترون میشود که جزئی از اتم است. این وسعت رحمت خدا چیست که همه چیز را فرا گرفته است؟! از طرف دیگر در روایات شیعه و اهلتسنن آمده است:
قالَ رَسُولَ اللَّهِ لِفَاطِمَةَ إنَّ اللهَ {الرَّبَّ} يَغْضَبُ لِغَضَبِكِ وَ يَرْضَى لِرِضَاك[3]
رسول خدا صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ به حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ فرمودند: همانا خداوند به خاطر غضب تو، غضبناک میشود و به خاطر رضای شما، راضی میگردد
بنابراین رحمتِ واسعهی خداوند همه چیز را فرا میگیرد امّا اگر حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ نسبت به شخصی غضبناک شد، دیگر رحمت خداوند شامل حال او نمیشود. در سورهی حمد میخوانیم:
اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ * صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ[4]
در اینجا وقتی میگوییم: "اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيمَ" یعنی میخواهیم جزو دو گروه نباشیم! یکی "الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ" و دیگر "الضَّالِّينَ" لذا مشخص میشود که این دو گروه مورد رحمت خدای متعال نیستند. در روایت دیگری که مورد اتفاق عامّه و خاصّه است از قول رسول اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ چنین آمده است:
فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي، يُرِيبُنِي ما رَابَها، و يُؤْذِينِي ما آذاها[5]
فاطمه پارهی تَن من است، من را خوشحال میکند، آنچه که فاطمه را خوشحال میکند و به شعف در میآورد و آزار میدهد آنچه که او را آزار میدهد
عصمت فاطمهی زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ
قطعاً تمام پیامبران معصوم هستند. امّا عصمت پیامبر اکرم، امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و ائمه صلواتاللهعلیهماجمعین با آنها تفاوت دارد. در قرآن کریم در ارتباط با انبیاء پیشین آیاتی آمده است، از جمله:
وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ فَنادى فِي الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلاَّ أَنْتَ سُبْحانَكَ إِنِّي كُنْتُ مِنَ الظَّالِمين[6]
یا
وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى[7]
البته در ذیل این آیات، اهلبیت علیهمالسلام مطالبی را فرمودهاند از جمله اینکه انبیاء مرتکب گناه یا ترک واجبی نشدهاند بلکه ترکِ اُولی کردهاند. امّا پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ و ائمه علیهمالسلام همین ترکِ اُولی را نیز نداشتهاند و لذا به عصمت ایشان، عصمت کبری گفته میشود. آقای وحید میفرمایند: «آیا فهمیدند چه میگویند؟ معنی این کلمه این است که فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ دارای مقام عصمت است، نه عصمت حضرت یعقوب عَلَیهِالسَّلَامُ، نه عصمت حضرت یوسف عَلَیهِالسَّلَامُ، نه عمصت حضرت موسی عَلَیهِالسَّلَامُ، نه عصمت حضرت عیسی عَلَیهِالسَّلَامُ و نه حتا عصمت حضرت ابراهیم عَلَیهِالسَّلَامُ؛ حضرت فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ به مقام عصمتی رسیده که آن عصمت، شأن پیامبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ است.» زیرا که حضرت رسول صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ فرمودند:
فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ أَغْضَبَهَا أَغْضَبَنِي[8]
اینکه میفرمایند: فاطمه _عَلَیهِاالسَّلَامُ_ پارهی تَن من است یعنی فاطمه _عَلَیهِاالسَّلَامُ_ خودِ من است! یا آنجا که میفرمایند: «فِدَاهَا أَبُوهَا[9]» یا «أُمُّ أَبِيهَا[10]»؛ واژهی "أُمُّ" به معنای پناه است. یعنی فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ پناه پدرش است. به مادر هم که "أُمُّ" گفته میشود به این دلیل است که مادر پناه فرزندانش است.
حالا سؤال از مثل فخر رازی این است که اگر فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ خطا ندارد، عصمت از هوای نفس ندارد، رضا و غضب او از حق انحراف پیدا کرده و دیگر به رضا و غضب خداوند ربطی نخواهد داشت. امّا حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ یک عصمتی دارد که رضای ایشان، رضای خداوند است و غضب ایشان، غضب خدای متعال است همانطور که در روایات هم آمده است.
فَاطِمَةُ بَضْعَةٌ مِنِّي فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّه [11]
آقای وحید سپس به این نکته اشاره میکنند که ما یکمرتبه میگوییم: فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ به آنجا رسیده که کجا خداوند غضب میکند، فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ غضب میکند و هر جا خداوند راضی است، ایشان هم راضی است که مقام بندگان است. امّا آنچه پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ میفرمایند این است که خدای متعال برای غضب فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ غضب میکند و برای رضای ایشان، راضی میشود.
عصمت حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ برتر از عصمت تمام انبیاء پیشین
یکبار گفته میشود که فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ چون عبد است و عبودیّت در تار و پود وجود مقدّس ایشان رخنه پیدا کرده است پس ایشان راضی میشود به رضای خداوند؛ مثل اینکه خداوند فرموده است: حجاب داشته باشد، اینکار را تَرک کن، اینگونه رفتار کن و .... که ایشان میگویند: چشم! امّا اینکه خدای متعال راضی میشود از رضایت حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ و خداوند غضبناک میشود به خاطر غضب ایشان، نشان دهندهی مقامِ والایِ ایشان و برتری داشتن عصمت ایشان نسبت به همهی انبیاء الاهی پیشین است.
تمام دارائیهای اهلبیت علیهمالسلام توسط خلفا، غصب شد
بعد از رحلت رسول گرامی اسلام صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ، هئیت حاکمه غاصب تمام دارائیهای اهلبیت علیهمالسلام را غصب کردند. یکی از این اموال فدک بود که حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ آن بهانه قرار داند تا در مسجد سخنرانی نمایند. از دیگر اموال پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ فیء بود. فیء آن اموالی بود که بدون جنگ و خونریزی بدست میآمد، جزو اموال شخصی پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ بود. قرآن هم میفرماید:
وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدير[12]
أنفال نیز به اموالی مانند نوک قلهی کوهها و تَه درّهها و زمینهای بایر گفته میشود که جزو دارایی شخصی ایشان بود بازاری هم در مدینه که انصار آن را به ایشان هدیه کرده بودند. زمانی که پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ به مدینه هجرت نمودند، چند روزی را در قبا توقف کردند تا امیرالمؤمنین عَلَيْهِالسَّلَامُ هم برسند و با هم وارد مدینه شوند. شخصی به نام مخیریق بعد از ملاقات با پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ و پرسیدن سوالاتی از ایشان، مسلمان شد و ایمان آورد. در روایات هم داریم که پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ در مورد مخیریق فرمودهاند:
مخيريق خير يهود[13]
ایشان باغات هفتگانه دیوار دار که در مدینه بسیار معروف بود را به پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ هدیه کرد و نهایتاً در غزوهی اُحد به شهادت رسید.[14] در تاریخ آمده است که پیامبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ تعدادی از این باغات را وقف فقرا کرده بودند. در آخر آن حقّی که به کلّی از اهلبیت علیهمالسلام مصادره شد،حقّ ذیالقربی یعنی خُمس بود. روشنفکران امروز هم که ظاهراً شیعهاند نیز قائل به خُمس در غیر از غنیمتهای جنگی نیستند و این تفکّر را از اهلتسنن گرفتهاند.
تعارض کار خلیفه اول و دوم
آقای وحید خراسانی آوردهاند: «بخاری در کتاب خمس خود نوشته است که حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ رفت و آن صدقات رسول _صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ_ در خیبر و فدک و مدینه را طلب کرد. بعد که طلب کرد، آن ماجرای مفصل پیش آمد. غضبناک[15] بر آن مرد از جا برخاست، رفت تا وقتی که از دنیا رفت. خود بخاری در آنجا مینویسد که وقتی عُمَر سر کار آمد، صدقات مدینه را به علی _عَلَیهِالسَّلَامُ_ برگرداند![16]» بعد آقای وحید ادامه میدهند: «آیا فهمیدید چه کار کردید و چه گفتید؟! شما که معتقدید این دو نفر، ستارهی آسمان هدایتاند. کار ابی بکر غلط بود که از فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ إمساک کرد یا کار عُمَر؟ در اینجاست که کُمیت همهی شما لنگ است و تا قیامت همهی شما چارهای جز سکوت ندارید. چرا که بدین تعارض هم ابی بکر ساقط شد و هم عمر؛ بعد از سقوط ابی بکر و عُمَر، آن روز که آن پهلو شکسته سَر از خاک بردارد و مجلس محاکمه تشکیل شود و آن وقت که خدا بر تمام شما احتجاج کند که همهی شما گفتید که: "قالَ رَسُولَ اللَّهِ لِفَاطِمَةَ إنَّ اللهَ {الرَّبَّ} يَغْضَبُ لِغَضَبِكِ وَ يَرْضَى لِرِضَاك"در مقابل این برهان جواب شما چیست؟»
بعد ایشان میفرمایند: «این است نتیجهی کتاب، سنّت و إجماع؛ به إجماع حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ، "آل" است. به مقتضای کتاب خدا ایشان "ذیالقربی" است و "أجر رسالت" است. به مقتضای سنّت قطعیّه، غضب فاطمه زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ، غضب خدای متعال است و رضای ایشان، رضا خداوند است.»
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
[1] در منابع اهلتسنن: تفسیر الثعلبی، الثعلبی، ج ٨، ص ٣١٤ الکشاف عن حقائق التنزیل وعیون الأقاویل، الزمخشری، ج ٣، ص ٤٦٧ ؛ تفسیر الرازی، فخر الدین الرازی، ج ٢٧ ، ص ١٦٦ و ١٦٧ ؛ تفسیر القرطبی، القرطبی، ج ١٦ ، ص ٢٣ ؛ فرائد السمطین، الجوینی، ج ٢ ص255 و ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی، ج ١، ص ٩١ و ج ٢، ص ٣ و در منابع شیعی: الطرائف، السید ابن طاووس، ص ١٥٩ ؛ سعد السعود، السیدابن طاووس ص ١٤١ ؛ کشف الغمة، ابن أبی الفتح الإربلی، ج ١، ص ١٠٤ ؛ بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج ٢3 ص ٢٣٣ ؛ در کتاب الأربعین، الشیخ الماحوزی، ص ٩٤؛ العمدة، ابن البطریق، ص 54
[2] الأعراف (7) آیه 156
ترجمه: رحمتم همه چيز را فرا گرفته است.
[3] الآحاد والمثانی، الضحاک، ج ٥، ص ٣٦٣؛ الکامل، عبد الله بن عدی، ج ٢، ص ٣٥١؛ المعجم الکبیر، الطبرانی، ج ١، ص ١٠٨ و ج ٢٢، ص ٤٠١؛ المستدرك، الحاکم، النیسابوری، ج ٣، ص ١٥٤ (قال: هذا حدیث صحیح الاسناد و لم یخرجاه)؛ أسد الغابة، ابن الأثیر، ج ٥ ص ٥٢٢؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج ٣، ص ١٥٦ (ابن عساکر، به این عبارت نقل کرده: یا فاطمة إن الله تبارك وتعالی لیغضب و قال الحیري یغضب لغضبك ویرضی لرضاك)؛ میزان الاعتدال، الذهبی، ج ١، ص ٥٣٥ و ج ٢، ص ٤٩٢؛ مجمع الزوائد، الهیثمی، ج ٩، ص ٢٠٣ (قال: رواه الطبرانی و اسناده حسن)؛ نظم درر السمطین، الزرندی الحنفی، ص ١٧٨ (زرندی حنفی، به این عبارت نقل کرده: قال، لفاطمة: إنّ الله یَغضَبُ لِغضَبِك)؛ الإصابة، ابن حجر، ج ٨، ص ٢٦٦؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج ٤، ص ١٩٦؛ کنز العمال، المتقي الهندی، ج ١٣، ص ٦٧٤؛ سبل الهدی و الرشاد، الصالحی الشامی، ج ١١ ص ٤٤؛ ینابیع المودة، القندوزی، ج ٢، ص ٥٧ و ص ١٣٢ و ٤٦٤؛ ذیل تاریخ بغداد، ابن النجار. البغدادی، ج ٢، ص ١ و به نقل از منابع شیعه: کشف الیقین، العلامة الحلی، ص ٣٥١؛ منهاج الکرامة، العلامة الحلی، ص ٧٢؛ نهج الحق. و کشف الصدق، العلامة الحلی، ص٢؛ نکته: در چاپهای موجود، کتاب میزان الاعتدال، الذهبی، ج ١، ص ٥٣١ و ج ٢، ص ٤٩٢، عبارت «ان الله یَغضَبُ لِغَضَبِک وَ یَرضَی لِرِضَاک» آمده است. ولی در چاپ مطبعة السعادة مصر که در سال ١٣٢٥ هجری قمری به طبع رسیده است، به این عبارت آمده است: «إنّ الرَّب یَغضَبُ لِغَضَبِک وَ یَرضَی لِرِضَاک.»
[4] الفاتحة (1) آیات 6 و 7
ترجمه: به راه راست ما را راهبر باش * راه آنهايى كه برخوردارشان كرده اى، همانان كه نه درخور خشم اند و نه گُمگَشتگان.
[5] در منابع اهل تسنن: فضائل الصحابة، احمد بن حنبل، ج ٢، ص ٩٤٧ (عبارته: ابنتی منی؛ یریبنی...)؛ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج ٤، ص ٣٢٨؛ صحیح البخاری، البخاری، ج ٦، ص ١٥٨؛ صحیح مسلم، مسلم النیشابوری، ج٧، ص ١٤١؛ سنن ابن ماجه، محمد بن یزید القزوینی، ج ١، ص ٦٤٤ سنن الترمذی، الترمذی، ج ٥، ص ٣٥٩ (قال الترمذی:هذا حدیث حسن صحیح)؛ مقتل الحسین،٩٢؛ (عبارته: فانها ابنتی بضعة منی...)، (قال الخوارزمی: سمعت-هذا الحدیث-علی، الخوارزمی، ج ١فخر القضاة الأرسابندي-بروایة-المسور بن «أمالي» الإمام الأجل رکن الإسلام أبي الفضل الکرماني في مخرمة أیضا، و قال: هذا حدیث متّفق علی صحته)؛الآحاد و المثانی، الضحاک، ج ٥، ص ٣٦١؛انساب الاشراف، البلاذری، ج ١، ص ٤٠٣؛ فضائل الصحابة، النسائی، ص ٧٨؛ صحیح ابن حبان، ابن حبان،؛ ج ١٥، ص ٤٠٦؛ المعجم الکبیر، الطبرانی، ج ٢٢، ص ٤٠٤؛ السنن الکبری، البیهقی، ج ٧، ص ٣٠٧ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج ٥٨، ص١٥٩؛ ذخائر العقبی، احمد بن عبدالله الطبری، ص ٣٧؛ التذکرة الحفاظ، الذهبی، ج ٢، ص ٧٣٥؛ و در منابع شیعه: شرح الاخبار، القاضی النعمان المغربی، ج ٣، ص ٦٠؛ مجمع البیان، الشیخ الطبرسی،ج ٢، ص ٣١١؛ العمدة، ابن بطریق، ص ٣٨٥؛ نهج الایمان، ابن جبر، ص ٦٢٣؛ الصراط المستقیم، العاملی البیاضی، ج ١، ص ١٧٠؛ و..
[6] الأنبیاء (21) آیه 87
ترجمه: و «ذو النون» را [ياد كن] آنگاه كه خشمگين رفت و پنداشت كه ما هرگز بر او قدرتى نداريم، تا در [دل] تاريكيها ندا درداد كه: «معبودى جز تو نيست، منزّهى تو، راستى كه من از ستمكاران بودم.»
[7] طه (20) آیه 121
ترجمه: آدم به پروردگار خود عصيان ورزيد و بيراهه رفت.
[8] در منابع اهل تسنن: المصنف، ابن أبی شیبة الکوفی، ج ٧، ص ۵٢٦؛ الآحاد و المثانی، النسائی، الضحاک، ج ۵، ص ٣٦١؛ السنن الکبری، النسائی، ج ۵، ص ٩٧؛ خصائص أمیر المؤمنین ص ١٢١؛ فضائل الصحابة، النسائی، ص ٧٨؛ المعجم الکبیر، الطبرانی، ج ٢٢، ص ٤٠٤؛ عمدة القاری، العینی، ج ١٦، ص ٢٢٣؛ الجامع الصغیر، جلال الدین السیوطی، ج ٢، ص ٢٠٨؛ کنز العمال، المتقی. الهندی، ج ١٢، ص ١٠٨ و به همین مضمون: فضائل الصحابة، احمد بن حنبل، ج ٢، ص ٩٤٧ (با این عبارت: إنما فاطمة بضعة مني یؤذیني، ما آذاها و ینصبني ما أنصبها)؛ نظم درر السمطین، الزرندی الحنفی، ص ١٧٦، (با این عبارت: فاطمة بضعة مني فمن أغضبها فقد أغضبني)؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج ٣، ص ١٥٦ (با این عبارت: فاطمة بضعة مني یؤذیني ما أذاها ویغضبني ما أغضبها). این روایت در منابع شیعه نیز ذکر شده: مناقب آل ابی طالب، ج ٣، ص ١١٢؛ الطرائف، السیدبن طاووس،؛ ص ٢٦٢؛ مختلف الشیعه، العلامة الحلی، ج ١، ص ١٢١؛ ارشاد الاذهان، العلامة الحلی، ج ١، ص ١٤٣. قواعد الاحکام، العلامة الحلی، ج ١، ص ١٢٢؛ بحارالانوار، العلامة المجلسی، ج ٢٩، ص ٢٣٦
[9] الأمالي( للصدوق)، النص، ص: 234 و بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج43، ص: 20
[10] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج43، ص: 19
[11] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج43، ص: 171 و دلائل الإمامة (ط - الحديثة)، ص: 135
[12] الحشر (59) آیه 6
ترجمه: و آنچه را خدا از آنان به رسم غنيمت عايد پيامبر خود گردانيد، [شما براى تصاحب آن] اسب يا شترى بر آن نتاختيد، ولى خدا فرستادگانش را بر هر كه بخواهد چيره مى گرداند، و خدا بر هر كارى تواناست.
[13] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج20، ص: 130
[14] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج20، ص: 130
[15] قال ابن ابی الحدید المعتزلی: و الصحیح عندي أنها ماتت و هي واجدة علی أبی بکر و عمر، و أنها أوصت ألا یصلیا علیها. شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحدید، ج ٦، ص50
[16] صحیح البخاری، البخاری، کتاب فرض الخمس، ج ٤، ص ٤٢؛ البته این مطلب درست نیست و اینجا فقط اعتقاد اهلتسنن آورده شده است.