به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
مجلس بیستودوم جامع فدک
رابطهی روح و بدن
آقای وحید خراسانی در کتاب خویش آورده است: «شیخ الرئیس[1] در نَمَطِ[2] نَفْسِ اشارات.[3]وی بعد از اثبات جوهر نفس، اشارهای دارد که بین روح و بدن چه رابطهای است. این نمط و این اشاره در نظر شیخ خیلی مهم است و درست هم هست؛ چون بوعلی فلسفه را فهمیده است. از این اشاره در مقامات العارفین هم استفاده میکند، با اینکه در اشارات بنایش بر این است که جوهر حکمت را جمع کند و به اختصار تامّ برگزار کند. به این مطلب دوجا اهمّیت میدهد که فعل و انفعال بین نفس و بدن چگونه است. روح از بدن چگونه متأثّر میشود و بدن از روح چگونه متأثر میشود.»
دقّت کنید! ما دارای نور، روح و بدن هستیم. بَدن ما همین جسم فیزیکی است و روح نیز همان است که به این بدن متعلقش کردهاند. فلسفه اثبات تجرد روح میکنند به کلّی امّا علمای کتاب و سنّت نظری غیر از این دارند و روح متعلق به این بدن را دارای جسم لطیف میدانند و نه جسم کثیف به معنای جسم دارای حجم؛ بنابراین بَدن ما جسم کثیف و روح ما جسم لطیف است[4] و نور نیز مجرد است، یعنی هیچکدام از این خواص را ندارد.
لذا باید بین روح و بدن مناسبت باشد، مانند اینکه بین پا و کفش مناسبتی است. این مطلب را ما در زندگیهای خودمان هم میبینیم. مثل اینکه فلان شخص روح خیلی لطیفی دارد و چشمان خیلی با محبّت است. لذا روح از بَدن و بَدن از روح تأثیر میپذیرد و به شما بسیار سفارش میکنم به پیاده روی و ورزش تا از این بدن بتوانید برای نوکری امام عصر عَلَیهِالسَّلَامُ بیشتر استفاده نمایید.
بعد این فقیه عالی قدر اینگونه میفرمایند: «از اینجا اساس بحث پیدا میشود که بین طهارت روح و طهارت بدن، بین صفای روح و صفای بدن، تمام و کمال ارتباط است. اگر در ابواب احکام شرعیه دقّت کنید، این همه اهمّیت به قُوت حلال و پاکی و طهارت غذا، حساب دقیقی دارد. إعجاز فقه و قرآن و دین و اسلام در این احکام ظاهر میشود. منتها کجاست آن کسی که بفهمد، و کجاست آن کسی که این جواهر پُر ارزش را از این دریا استخراج کند؟!»
تأثیر غذا بر روی روح
در روایات اشاره شده است که نُه دهم عبادت در تحصیل رزقِ حلال است. دقّت کنید! قرآن میفرماید:
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبين[5]
یعنی پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ و اهلبیت علیهمالسلام مُبالغه نمیکنند. متن روایت به این صورت است:
قَالَ اللَّهُ تَعَالَی فِي لَیْلَةِ الْمِعْرَاجِ يَا أَحْمَدُ إِنَّ الْعِبَادَةَ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا طَلَبُ الْحَلَال[6]
خداوند در شب معراج به من فرمود: ای احمد _صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ_! همانا عبادت ده جزء دارد که نُه جزء آن طلب رزق حلال است
بعد ایشان ادامه میدهند: «تا حلّیت بافت بدن درست بشود و در طهارت و صفای روح اثر بگذارد. مسأله این چنین ساده نیست. اگر بدن أحسن الابدان شد، اگر بدن از حیث صفا أبیض الابدان[7] شد و اگر مایهی نطفه، أطیب اثمار[8] شد. این بدن چه بدنی خواهد شد؟! روحی که به یک چنین بدنی تعلق میگیرد، چه روحی خواهد بود؟! اینجا باید پای فقاهت به میان بیاید. فقیه است که باید ارتباط ضروری بین بدن و روح را بفهمد. شیخ الرئیس ابن سینا و خواجه نصیرالدین طوسی[9] و قطب الدین شیرازی[10] و تا حدی فخرالدین رازی[11]، در حدّ ابتدائی در این مسأله بحث کردند که ارتباط بین نفس و بدن چگونه است؟ و این دریچهای است که برای فقهای بشر و فهمیدههای آدمیّت باز میشود که اگر بنا شد نطفهی جسمانی یک انسانی، از ثمرهی شجرهی طوبی گرفته شود، آیا از آن نطفه چه بدنی ساخته میشود؟ و تا چنان بدنی ساخته نشود و در حد استواء "فَإِذا سَوَّيْتُهُ" نرسد، نوبت به "وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي[12]" نمیرسد. و آن روح، روحی باشد که خدا بر در بهشتِ خود بنویسد: "فَاطِمَةُ خِيَرَة {أَمَةُ} اللَّهِ[13]" کسی که بدنش این است، جانش چیست؟ کسی که جسمش این است، روحش چیست؟ آیا در آن روح چیست؟ مقصد چیست؟»
که إنشاءالله بیان خواهد شد این مقصد، عبودیّت است. بنابراین به این نکتهی اخلاقی نیز توجّه داشته باشیم که رزق حلال خیلی مهم است و لذا در کسب روزی باید بسیار دقّت کرد.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
[1] ابوعلی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا، مشهور به ابوعلیِ سینا، ابن سینا و شیخ الرئیس (زادهی ۳۵۹ هجریشمسی در بخارا و درگذشتهی ۲ تیر ۴۱۶ در همدان مطابق با سال ۹۸۰–۱۰۳۷ میلادی)؛ وی را میتوان رئیس مکتب مشّاء در فلسفه که مکتبی بسیار استدلالی و عقلی بود، دانست. ایشان دو کتاب درسی در فلسفه دارند به نام شفا و اشارات.
[2] کتاب اشارات با نَمَط به معنی فَصل شروع میشود.
[3] نَمَطِ هفتم اشارات، شرح الاشارات خواجه نصیرالدین طوسی، ج ٣، ص ٢٦٣
[4] شرح أصول الكافي (صدرا)، ج3، ص: 387
[5] یس (36) آیه 69
ترجمه: و [ما] به او شعر نياموختيم و در خور وى نيست؛ اين [سخن] جز اندرز و قرآنى روشن نيست.
[6] این مطلب در ضمن یک حدیث طولانی که امیرالمؤمنین عَلَیهِالسَّلَامُ از پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ نقل شده است؛/ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج74، ص: 27 و ارشاد القلوب، الدیلمی، ج ١، ص ٢٠٣
[7] یعنی سفیدترین بدنها
[8] یعنی پاکیزهترین میوههای بهشت
[9] محمد بن محمد بن حسن طوسی مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی (۵۹۷-۶۷۲ هجریقمری)، حکیم و متکلم قرن هفتم هجریقمری؛ ایشان کتاب اشارات ابنسینا را شرح کرده است و از کسانی میباشد که در طول تاریخ بسیار تشیّع را ترویج کرده و خیلی مورد احترام علمای کتابوسنّت بوده است و همچنین رصدخانه مراغه و نیز کتابخانه مراغه را با بیش از ۴۰۰ هزار جلد کتاب بنا نهاد.
[10] قطبالدین محمود بن مسعود بن مصلح کازرونی (زاده ۶۳۳ درگذشته ۷۱۰ هجریقمری)
[11] ابوعبدالله محمد بن عمر بن حسین بن حسن بن علی طبرستانی رازی، فقیه شافعی و دانشمند علوم معقول و منقول، معروف به امام فخر، ابن الخطیب و فخر رازی در سال ۵۴۳ یا ۵۴۴ هجریقمری در ری متولد شد از آنجا که وی دارای ذهنی بسیار نقاد و تحلیلگر بود، قدرت عجیبی در ایجاد شک و شبهه داشت و از این جهت به امام المشککین مشهور است. وی در سال ۶۰۶ و در سن ۶۳ سالگی درگذشت.
[12] الحجر (15) آیه 29 و سورهی صاد (38) آیه 72
ترجمه: پس چون او را [كاملاً] درست كردم و از روح خويش در آن دميدم.
[13] الأمالی، الشیخ الطوسی، ص ٣٥٥ ؛ الطرائف، السید ابن طاووس، ص ٦٤ . و با اختلاف کم: الصراط المستقیم، علی بن یونس العاملی، ج ١، ص ٢٤٨ ؛ الجواهر السنیة، الحر العاملی، ص ٢٦٠ و ص ٢٩٨ و با اختلاف در تعبیر: در این منابع آمده است: الخصال، الشیخ الصدوق، ص ٣٢٣ و ص ٣٢٤؛ مائة منقبة، ابن شاذان، ص ٨٧ ؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل، ص ٨٣ ؛ العمدة، ابن البطریق، ص ٢٣٣ کشف الیقین، العلامة الحلی، ص ٤٥٩ ؛ نهج الإیمان، ابن جبر، ص ٥٦٨ ؛ مشارق أنوار الیقین، البرسی ص ١٧٩؛ المحتضر، حسن بن سلیمان الحلی، ص ٢٢٢ ؛ الجواهر السنیة، الحر العاملی، ص 305 و در منابع اهلتسنن: المناقب، الخوارزمی، ص ٣٠٢؛ فرائد السمطین، الجوینی، ج ٢، ص ٧٤ و با اختلاف در تعبیر: مناقب علی بن أبی طالب عَلَیهِالسَّلَامُ ابن مردویه ، ص ٦٧؛ مقتل الحسین، الخوارزمی، ج ١ ص ١٦١ ؛ ینابیع المودة، القندوزی، ج ٢، ص ٢٨٨