به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
مجلس بیست وسوم جامع فدک
بستر آفرینش حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ
این فقیه عالیقدر در کتاب حلقه وصل رسالت و امامت اینگونه میفرمایند: حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ جوهر و ناموس و ثقل وجود است. خداوند متعال در دستگاه آفرینش بَستری را ایجاد کرده است تا حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ به وجود بیایند. این بَستر را مدیری اداره میکند که یکی از صفات او
لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ[1]
میباشد. یعنی برای خداوند که مدیر جهان است، نه حالت خواب سنگین هست و نه خواب سبک و همیشه بیدار است. مدیری که به قول حکیم سبزواری[2] نسبت عالَم مادّه آن در مقابل تمام وجود مانند حجر المثانه[3] است نسبت به انسان؛ حال برای خلقت حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ، خداوند متعال شخص اول وجود را به ملأ أعلی میبرد که قرآن میفرماید:
سُبْحانَ الَّذي أَسْرى بِعَبْدِهِ لَيْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى[4]
توصیف درخت طوبی در انجیل
بعد او را به پای درخت طوبی میرساند که آن را در انجیل برای حضرت عیسی عَلَیهِالسَّلَامُ بیان کرده است. حضرت عیسی عَلَیهِالسَّلَامُ عرض میکند: خدایا! طوبی چیست؟ خداوند میفرماید:
شَجَرَةٌ فِي الْجَنَّةِ أَنَا غَرَسْتُهَا تُظِلُّ الْجِنَانَ أَصْلُهَا مِنْ رِضْوَانٍ مَاؤُهَا مِنْ تَسْنِيمٍ بَرْدُهُ بَرْدُ الْكَافُورِ وَ طَعْمُهُ طَعْمُ الزَّنْجَبِيلِ مَنْ يَشْرَبْ مِنْ تِلْكَ الْعَيْنِ شَرْبَةً لَا يَظْمَأُ بَعْدَهَا أَبَداً[5]
درختی در بهشت است که خودم آن را کاشتهام و همهی بهشت را سایه میدهد. اصلش از رضوان و آب آن از تسنیم میباشد که چون کافور خنک است و مزّهی زنجبیل دارد و هر که از آن چشمه بنوشد هرگز تشنه نشود
فَقَالَ عِيسَى اللَّهُمَّ اسْقِنِي مِنْهَا
پس عیسی عَلَیهِالسَّلَامُ عرض کرد: خدایا! از آن به من هم بنوشان
قَالَ حَرَامٌ يَا عِيسَى عَلَى الْبَشَرِ أَنْ يَشْرَبُوا مِنْهَا حَتَّى يَشْرَبَ ذَلِكَ النَّبِيُّ
خداوند فرمود: ای عیسی! بر بشر حرام است که از آن بنوشد تا آن پیغمبر _منظور پیغمبر اسلام صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ است_ از آن بنوشد
قرآن نیز در مورد درخت طوبی میفرماید:
طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب[6]
ما ظاهرِ طوبی را اینطور معنا میکنیم: خوشا به حال او؛ در حالتی که یعنی، طوبی برای وجود مقدّس پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ تا امام عصر ارواحناه فداه است. آقای وحید میگویند: «خداوند میوهی آن درخت را میچیند و به پیغمبرش میدهد و آن را مبدل به مایهای میکند. آن مایه را در رحم آن زنی قرار میدهد که تمام هستی خود را در راه خدا داد. زنی که _منظور حضرت خدیجه عَلَیهِاالسَّلَامُ_ وقتی ثروتش انبار میشد، از آن طرف انبار، این طرف دیده نمیشد. ولی کاری کرد که دَم مُردن به پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ گفت: من به اندازهی کفنم دارایی ندارم، پس خداوند جبرئیل عَلَیهِالسَّلَامُ را فرستاد و گفت: کفن خدیجه عَلَیهِاالسَّلَامُ با ماست[7].
فَلَما اَرادَ أَن یُکَفِنَّها هَبَطَ الأمینُ جَبرئیل و قال یا رسول الله إنَّ الله یُقرِئك اَلسَلام ویَخُصُّكَ بِالتَّحیةِ وَ الِاکرام وَیَقولُ لَكَ: یا مُحَمُّد! اِنَّ کَفنَ خَدِیجةَ مِن عِندِنا فَاِنَّها بَذَلَت مَا لُها فِی سَبِیلِنا فَجَاء جِبرِئیلُ بِکَفَنٍ وَقَال یَا رَسُولَ اللهُ هَذا کَفنُ خَدیِجَةُ وَهُوَ مِن اَکفانِ الجَنةِ اَهدَیَ اللهُ اِلَیهَا فَکَفَّنَهُ رَسولُ الله صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ بِردائِه الشریف أَولاً وَ بِما جاءَ بِه جِبرائیل ثانیاً فَکانَ لَها کَفَنَان کَفَنٌ مِنَ الله وَ کَفَنٌ مِن رَسول الله
زمانی که پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ خواستند حضرت خدیجه را کفن کنند جبرائیل امین آمد و گفت یارسول الله! خداوند سلام میرساند و گرامیت میدارد و فرموده: «همانا کفن خدیجه _عَلَیهِاالسَّلَامُ_ نزد ماست. چرا که خدیجه _عَلَیهِاالسَّلَامُ_ ثروتش را در راه ما بذل کرده است. پس جبرائیل عَلَیهِالسَّلَامُ با کفن آمد و این کفن از کفنهای بهشت است که خداوند به حضرت خدیجه عَلَیهِاالسَّلَامُ هدیه داده است و پیغمبر خدا صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ ایشان را اول با رداء خویش کفن و روی آن با کفنی که جبرائیل عَلَیهِالسَّلَامُ آورده بود کفن نمودند. پس برای ایشان دو کفن بود یکی از سوی خدا و دیگری از رسول خدا
پس چنین مادری و چنین پدری و میوهای اینچنین باید مایهی نطفهی ایشان بشود. ولی همهی اینها الفبای مطلب است و نهایت مطلب را حکیم و فقیه باید به تمام معنا دقّت کند تا بفهمد.
معرفی فاطمه زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ
در روایتی که به مضمون مختلف در منابع شیعه و اهلتسنن وارد شده، آمده است: پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ دست فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ را گرفت و بیرون آمد و فرمود:
مَنْ عَرَفَ هَذِهِ فَقَدْ عَرَفَهَا[8]
هر کسی که او را میشناسد، که میشناسد
امّا هر کس او را نشناخته، بشناسد. پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ در اینجا مرتبه، مرتبه ایشان را معرفی میکنند. یکبار میفرمایند:
هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي
و در مرتبهی بعد میفرمایند:
هِيَ قَلْبِي وَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ
یعنی آن قلبم که بین دو پهلوی من است. یعنی جزء وجود من است. توجّه داشته باشید! این عبارت "هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي" از عبارت بعدی بالاتر است. زیرا حضرت رسول صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ نفرمودهاند:
هِيَ بَضْعَةٌ مِن قلبی یا هِيَ بَضْعَةٌ مِن بَدنی یا مِن جسمی
بلکه فرمودهاند: "هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي" یعنی او پاره و قسمتی از وجودِ من است. چرا که منیّت ما با روحمان است. لذا عالَم روح حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ از عالَم روح پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ است و به همین علّت خیلی ایشان از نظر سنخیّت هستی و روح و روان به پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ نزدیک هستند. حال خود این پیامبر کسی است که میفرماید:
كُنْتُ نَبِيّاً وَ آدَمُ بَيْنَ الْمَاءِ وَ الطِّين[9]
آن هنگام که آدم بین آب و گل بود؛ من پیامبر بودم
پس حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ قلبی بین دو این پَهلوی یک چنین شخصیّتی هستند. شخصیّتی که پهلوی راست او علم و پهلو چپش عمل است. علمی که در آن تمام علوم انبیاء گم است، عملی که در آن تمام أعمال اولیاء محو است و قلبی که بین این دو پهلو قرار دارد، حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ است. یعنی فاطمه زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ حقیقت عمل و وجود پیامبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ و محور هستی ایشان هستند.
محور و قلب عالمِ وجود
مرحوم استاد ما نیز یکبار در درسهایشان فرمودند: «در بیستوپنج ذیالحجة که نصارای نجران درخواست مباهله کردند، وقتی رئیس اسقفها نوع قرار گیری و ترکیب پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ و اهلبیت علیهمالسلام را دید، گفت: اگر اینها دعا کنند که کوهها از جا کنده شود، کنده میشود! لذا شما تسلیم شوید و مباهله نکنید. مرحوم استاد میفرمودند که شکل قرار گیری به این صورت بوده است: پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ جلو حرکت میکردند؛ حضرت زهرا عَلَيْهِاالسَّلَامُ پشت سر ایشان، امیرالمؤمنین عَلَيْهِالسَّلَامُ پشت سر حضرت زهرا عَلَيْهِاالسَّلَامُ و امام حسن عَلَيْهِالسَّلَامُ در طرف راست و امام حسینعَلَيْهِالسَّلَامُ در طرف چپ قرار داشتند تا محوریّت حضرت زهرا عَلَيْهِاالسَّلَامُ حفظ شود. یعنی ترکیب فیزیکی حرکت به نحوی بوده است که نصاری نجران با توجّه به شناختی که داشتند، گفتند: مباهله نمیکنیم و تسلیم میشویم.» لذا در روایات نیز داریم:
هُمْ فَاطِمَهُ وَ أبُوهَا وَ بَعْلُهَا وَ بَنُوهَا[10]
و امام صادق عَلَیهِالسَّلَامُ در مورد ایشان میفرمایند:
إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا[11]
فاطمه _عَلَيْهِاالسَّلَامُ_ را فاطمه گفتهاند به دلیل اینکه مردم قطع شدهاند از آنکه او را بشناسند
لذا پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ فرمودهاند: کفوی برای علی _عَلَیهِالسَّلَامُ_ به غیر از فاطمه _عَلَیهِاالسَّلَامُ_ و برای حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ به جز امیرالمؤمنین عَلَیهِالسَّلَامُ نیست.[12] حال ببینید همچین شخصیّتی که دلِ عالَم و مادرِ هستی است حتی با وجود روایاتی مبنی بر اینکه اولین تحفهای که به میّت در قبر میدهند این است که به او میگویند: «هر کس به تشییع جنازهی تو آمده است، آمرزیده شده است.»[13] به امیرالمؤمنین عَلَیهِالسَّلَامُ گفت:
إِذَا تُوُفِّيتُ لَا تُعْلِمْ أَحَداً[14]
یعنی ای علی _عَلَیهِالسَّلَامُ_! وقتی من از دنیا رفتم به کسی اعلام نکن و حضرت وفات کردند در حالتی که بدن مطهر ایشان در روی تختهی مغتسل[15] مانند شبحی بود! تعبیر این است:
صَارتْ کَالخِيَال[16]
از بَس که حضرت متحمل زجر و سختی شده بودند.
خدایا! همهی ما را مورد توجّه و شفاعت حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ قرار بده.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
[1] البقرة (2) آیه 255
ترجمه: نه خوابى سبك او را فرو مى گيرد و نه خوابى گران.
[2] کون العناصر و العنصریات بمنزلة حجر المثانه باعتبار حقارتها و تفاسدها بالنسبة الی السبع الشداد لاینافی کون الانسان المتولد منها خلیفة الله فی الارض و مظهر اسمائه و مجلی صفاته و مخلوقاً لله و لاجل الاشیاء؛/ شرح منظومه جلد3 صفحه 526
[3] سنگ مثانه، کنایه از کوچکی است.
[4] الإسراء (17) آیه 1
ترجمه: منزّه است آن [خدايى] كه بنده اش را شبانگاهى از مسجد الحرام به سوى مسجد الأقصى سِیر داد.
[5] الأمالی، الشیخ الصدوق، ص ٣71؛ کمال الدین وتمام النعمة، الشیخ الصدوق، ص ١٦٠ ؛ قصص الأنبیاء، قطب الدین الراوندی، ص ٢٨٢ ؛ الجواهر السنیة، الحر العاملی، ص ١١٣؛ البرهان، السید هاشم البحرانی، ج ٣، ص ٢٥٩؛ بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج ١٤ ، ص ٢٨٥ و همچنین در منابع اهلتسنن: تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج ٤٧ ، ص ٣٨١؛ البدایة والنهایة، ابن کثیر، ج ٢، ص ٩٣ ؛ قصص الأنبیاء، ابن کثیر، ج ٢، ص ٤١٨ ؛ الدر المنثور، السیوطی، ج ٤، ص ٥
[6] الرعد (13) آیه 29
ترجمه: خوشا به حالشان، و خوش سرانجامى دارند.
[7] الأنوار الساطعة، الشیخ غالب السیلاوی، ص ٣٧٧ به نقل از شجرة الطوبی، ص ٢٢٣ طبع: مکتبة الحیدریه.
[8] خَرَجَ النَّبِيُّ صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ وَ هُوَ آخِذٌ بِيَدِ فَاطِمَةَ عَلَيْهَاالسَّلَامُ فَقَالَ مَنْ عَرَفَ هَذِهِ فَقَدْ عَرَفَهَا وَ مَنْ لَمْ يَعْرِفْهَا فَهِيَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ قَلْبِي وَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ فَمَنْ آذَاهَا فَقَدْ آذَانِي وَ مَنْ آذَانِي فَقَدْ آذَى اللَّهَ.
ترجمه: روزی پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ در حالی که دست فاطمه عَلَیهِاالسَّلَامُ را در دست گرفته بود، گفت: هرکس این دختر را میشناسد که میشناسد و هر کس که نمیشناسد، بداند که او دختر محمّد است و او پارهای از وجود من است، و قلب و روح من است. پس هرکس او را آزار دهد، مرا آزرده است و هرکس مرا بیازارد، خدا را آزرده است. به نقل از بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج43، ص: 54 و كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة)، ج1، ص: 466 و در منابع اهلتسنن: الفصول المهمة في معرفة الأئمة، ابن الصباغ، ج ١، ص ٦٦٣ و ص ٦٦٥
[9] مناقب آل أبي طالب، ابن شهر آشوب، ج ١، ص ١٨٣ ؛ تفسیر المحیط الأعظم، السید حیدر الآملی، ج ١ ص ٢٦٧؛ عوالی اللئالی، ابن أبی جمهور الأحسائی، ج ٤، ج ١٢١ ؛ بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج ١٨ ، ص ٢٧٨ و ج ٦٥ ، ص ٢٧. تفسیر کنز الدقائق، محمد المشهدی، ج ١، ص ١٢٦ و در منابع اهلتسنن: تفسیر الرازی، فخر الدین الرازی، ج ٦، ص ٢١٣ ؛ تفسیر البحر المحیط، الأندلسی؛ ج ٤، ص ٢٦٣ ؛ المواقف، الإیجی، ج ٣، ص ٣٤٠ ؛ شرح المواقف، القاضي الجرجانی، ج ٨، ص ٢٢٦؛ إمتاع الأسماع، المقریزی، ج ٣، ص ١١٩ ؛ کشف الخفاء، العجلونی، ج ٢، ص ١؛ ینابیع المودة لذوی القربی، القندوزی، ج ١، ص ٤٦
[10] حدیث شریف کساء، عوالم العلوم ج ١١ ، ص ٩
[11] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِالسَّلَامُ أَنَّهُ قَالَ: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا؛/ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج43، ص: 65
[12] عَنْ أُمِّ سَلَمَةَ عَنْهُ صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ قَالَ: لَوْ لَمْ يُخْلَقْ عَلِيٌّ مَا كَانَ لِفَاطِمَةَ كُفْوٌ؛/ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج40، ص: 77 و با همین مضمون {الْمُفَضَّلُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِالسَّلَامُ قَالَ: لَوْ لَا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى خَلَقَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَمْ يَكُنْ لِفَاطِمَةَ كُفْوٌ فِي وَجْهِ الْأَرْضِ آدَمُ فَمَنْ دُونَهُ.}؛/ مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج2، ص: 181
[13] َ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِالسَّلَامُ قَالَ: «أَوَّلُ مَا يُتْحَفُ بِهِ الْمُؤْمِنُ فِي قَبْرِهِ أَنْ يُغْفَرَ لِمَنْ تَبِعَ جَنَازَتَه»
ترجمه: اولین تحفهای که به مؤمن در قبرش داده میشود (و باعث خشنودی خاطر او میشود) اینست که به او خبر میدهند که گناهان کسانی که او را تشییع کرده بودند بخشیده شد؛ به نقل از کتاب المؤمن، حسین بن سعید اهوازی، ص ٦٥، من لا یحضره الفقیه، الشیخ الصدوق، ج ١، ص ١٦٢ ؛ و با اختلاف کم: الکافی، الشیخ الکلینی، ج ٣. ص ١٧٣ ؛ تهذیب الاحکام، الشیخ الطوسی، ج ١، ص ٤٥٥
[14] عبارت "وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً" در وصیّتنامهی شفاهی حضرت زهرا عَلَيْهِاالسَّلَامُ به امیرالمؤمنین عَلَيْهِالسَّلَامُ و همچنین در وصیّتی که به صورت مکتوب بالای سر آن حضرت بوده، آمده است:
وصیّتنامه شفاهی: عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِالسَّلَامُ قَالَ: لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ رَأَتْ فَاطِمَةُ عَلَيْهِاالسَّلَامُ رُؤْيَا طَوِيلَةً بَشَّرَهَا رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ بِاللُّحُوقِ بِهِ وَ أَرَاهَا مَنْزِلَهَا فَلَمَّا انْتَبَهَتْ قَالَتْ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِالسَّلَامُ إِذَا تُوُفِّيتُ لَا تُعْلِمْ أَحَداً إِلَّا أُمَّ سَلَمَةَ وَ أُمَّ أَيْمَنَ وَ فِضَّةَ وَ مِنَ الرِّجَالِ ابْنَيَّ وَ الْعَبَّاسَ وَ سَلْمَانَ وَ عَمَّاراً وَ الْمِقْدَادَ وَ أَبَا ذَرٍّ وَ حُذَيْفَةَ وَ قَالَتْ إِنِّي أَحْلَلْتُكَ أَنْ تَرَانِي بَعْدَ مَوْتِي فَكُنْ مِنَ النِّسْوَةِ فِيمَنْ يُغَسِّلُنِي وَ لَا تَدْفِنِّي إِلَّا لَيْلًا وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً قَبْرِي؛ / بحار الانوار، العلامة المجلسی، ج ٧٨، ص ٣١٠. و با اختلاف: دلائل الامامة، محمد بن جریر الطبری، ص ١٣٣؛ بحار الانوار، العلامة المجلسی، ج ٤٣، ص ٢٠
وصیّتنامه کتبی: عَنِ ابْنِ عَبَّاس.........فَكَشَفَ عَلِيٌّ عَنْ وَجْهِهَا فَإِذَا بِرُقْعَةٍ عِنْدَ رَأْسِهَا فَنَظَرَ فِيهَا فَإِذَا فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ هَذَا مَا أَوْصَتْ بِهِ فَاطِمَةُ بِنْتُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ أَوْصَتْ وَ هِيَ تَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ أَنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ يَا عَلِيُّ أَنَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ زَوَّجَنِيَ اللَّهُ مِنْكَ لِأَكُونَ لَكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ أَنْتَ أَوْلَى بِي مِنْ غَيْرِي حَنِّطْنِي وَ غَسِّلْنِي وَ كَفِّنِّي بِاللَّيْلِ وَ صَلِّ عَلَيَّ وَ ادْفِنِّي بِاللَّيْلِ وَ لَا تُعْلِمْ أَحَداً وَ أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ وَ أَقْرَأُ عَلَى وُلْدِيَ السَّلَامَ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة.
ترجمه: آنگاه حضرت علی بن ابی طالب عَلَيْهِالسَّلَامُ صورت مبارک فاطمه عَلَيْهِاالسَّلَامُ را باز کرد رقعهای نزد سر آن بانوی معظّمه یافت که در آن نوشته بود: بسم الله الرّحمن الرّحیم، این وصیّتی است که فاطمه دختر پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ خدا کرده است: فاطمه شهادت میدهد که خدایی جز خدای یگانه وجود ندارد، حضرت محمّد صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ بنده و پیامبر خدا میباشد. بهشت بر حق و دوزخ بر حق است، قیامت خواهد آمد و شکّی در آن نخواهد بود، خداوند کلیه افرادی را که در قبرها مدفونند بر خواهد انگیخت. یا علی! من فاطمه دختر حضرت محمّد صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ میباشم. خدا مرا در دنیا و آخرت برای تو تزویج نمود. یا علی! تو از دیگران برای (غسل و کفن) من مقدّم هستی، مرا حنوط کن، و غسل بده، و شبانه مرا دفن کن، و شبانه بر بدنم نماز بگزار، و شبانه مرا به خاک بسپار، و احدی را آگاه ننمای، و من تو را به خداوند می سپارم، و سلام مرا تا قیامت به فرزندانم برسان! به نقل از منابع شیعی: المنتخب، فخر الدین الطریحی، ص 114 و بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج ٤٣، ص ٢١٤ و در منبع اهلتسنن: مقتل الحسین، الخوارزمی، ج ١، ص ١٣١
[15] جایی که در آن غسل کنند. به نقل از فرهنگ لغت معین
[16] عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَلَیهِالسَّلَامُ «.... فَلَمَّا قُبِضَ وَ نَالَهَا مِنَ الْقَوْمِ مَا نَالَهَا لَزِمَتِ الْفِرَاشَ وَ نَحَلَ جِسْمُهَا وَ ذَابَ لَحْمُهَا وَ صَارَتْ كَالْخَيَال....»
ترجمه: پس از رحلت پیامبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ مصائب زیادی از طرف این امّت به حضرت فاطمه زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ رسید. تا اینکه در بستر شهادت قرار گرفت و جسمش ضعیف و نحیف گردید تا اینکه همانند شبحی گشت. به نقل از بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج ٧٨ ، ص ٢٨٢ ؛ مستدرک الوسائل، المیرزا. النوری، ج ٢، ص ٣٦١ ؛ بیت الأحزان، محدث القمی، ص ١٦٦؛ دعائم الإسلام، القاضی النعمان المغربی، ج ١، ص ٢٣٢