به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
مجلس بیست و ششم مبحث جامع فدک
معنای پیش از آفرینش در کلام زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ
بیان شد که حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ در مورد آفرینش پدر گرامیشان فرمودند:
اِخْتارَهُ قَبْلَ اَنْ يَجْتَبِلَهُ، وَ اصْطَفاهُ قَبْلَ اَنْ يَبْتَعِثَهُ، وَ سَمّاهُ قَبْلَ اَنْ يَسْتَنْجِبَهُ
کسی که پیش از آفرینش او را برگزید و قبل از بعثت گزینش کرد و قبل از انتخاب او را نام نهاد
سپس حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ پاسخ به این سؤال را که این پیش از آفرینش، چه زمانی است را با سه جملهی بعدی خودشان پاسخ میفرمایند:
اِذِ الْخَلائِقُ بِالْغَيْبِ مَكْنُونَةٌ
"مَكْنُونَةٌ" به معنای پوشیده است و "الْخَلائِقُ" نیز شامل همهی خلق میشود. یعنی خداوند زمانی این سه کار "اِخْتارَهُ، اصْطَفاهُ وَ سَمّاهُ" را در مورد پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ انجام داده است که خلائق در غیب پوشیده بودهاند. به عبارتی معنای "بِالْغَيْبِ مَكْنُونَةٌ" میشود: درست است که خلقی نبوده امّا خدای متعال که میدانسته چه چیزی میخواهد خلق نماید.
دقّت کنید! مثلاً میگوییم إنشاءالله میخواهیم در جلسه هفتهی آینده پیرامون خطبه فدک صحبت کنیم. امّا از الان نمیدانیم که میخواهیم چه چیزی بگوییم! لذا این سخنرانی ما "بِالْغَيْبِ مَكْنُونَةٌ" نیست. در اینجا حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ میفرمایند: خلائق در علم غیب خداوند و پشت پردهی آفرینش پوشیده بودهاند. حضرت در جملات قبلی نیز فرمودهاند:
اِبْتَدَعَ الاَشْياءَ لا مِنْ شَىْءٍ كانَ قَبْلَها، وَ اَنْشَأَها بِلاَ احْتِذاءِ اَمْثِلَةٍ اِمْتَثَلَها
و البته درست است که خلقت خداوند بدون متریال و إتود قبلی بوده است، امّا خداوند بینهایت است و از غیب میداند که چه چیزی خلق میکند. مدارک دینی و دلایل قرآن ما نشان میدهد که خود خداوند متعال قدیم است امّا خلقتش حتا از نظر زمان، حادث است.
تفاوت نگاه روایات با فلاسفه به علّت بودنِ خداوند
یکی از اسمهای که فلاسفه برای خداوند گذاشتهاند، علّتالعلل است. یعنی خدای متعال علّت تمام علّتهایی که در هستی است، میباشد. به یک تعبیر این جمله درست است زیرا که خداوند خالق اشیاء است. امّا در روایت به خدای متعال، علّتالعلل نگفتهاند و این اصطلاح فلسفهی یونان است. فلاسفه علّت را نیز اینگونه تعریف کردهاند: علّت یا تامّه است یا ناقصه و زمانی که علّت تامّه باشد، صدور معلول از علّت ضروری است. یعنی نمیشود علّت تامّه باشد و معلول از آن صادر نشود.
خُب! این مطلب را دین رسماً رَد کرده است! اینکه در قصهها گفته میشود: یکی بود و یکی نبود و غیر از خدا هیچکس نبود؛ ریشهی دینی دارد که خدا بود و خلقت نبود. در روایات نیز اینگونه است که خداوند اراده نمود که خلقت را خلق نماید. لذا اگر خدا را در قالبِ علیّت بگذاریم که عقل ما میرسد، معنایش این است که ما به خدا حُکم کردهایم که خداوند از آن زمان که بوده است، نمیتوانسته خلق نکند! پس باید خلق میکرده است و بنابراین معلول با علّت همزمان است.
وقتی هم سؤال میکنیم که تفاوت آن دو چیست؟ میگویند: علّت قدیم ذاتی است و مخلوقات قدیم زمانی هستند. یعنی رتبهی مخلوقات از خدا عقبتر است! روایات با این مسئله مخالف است. روایات میگویند: خدا بوده و خلق نبودند و خداوند اراده کرده که خلق نماید.
پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ مخلوق و اولین مخلوق هستند
این جملهی حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ که میفرمایند:
اِذِ الْخَلائِقُ بِالْغَيْبِ مَكْنُونَةٌ
یعنی خداوند متعال پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ را انتخاب کرد در حالتی که هیچ خلقی نبود. لذا ما خود پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ را نیز مخلوق میدانیم و البته اولین مخلوق میدانیم.[1] توجّه داشته باشید! در اینجا که گفته میشود خداوند انتخاب کرده، از این جهت است که ما واژهی دیگری سراغ نداریم! زیرا زمانی در مورد کارهای بشری لفظ انتخاب به کار میرود که وجود چند گزینه مطرح باشد. امّا در اینجا اینطور نبوده است و خداوند انتخاب کرده یعنی خلق کرده و خلقش هم بدون إتود و متریال بوده است. قرآن هم در مورد خلق خداوند میفرماید:
إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[2]
بعد حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ میفرمایند:
وَ بِسِتْرِ الاَهاوِيلِ مَصُونَةٌ
و در پس پردههای هولناک در امان
یعنی در پُشت پردهها هولناک نیستی، مصون بودند. این مصون بودند یعنی اینطور نبوده که خداوند مثلاً انسان را با ملائک، زمین را با آسمان، جماد با نبات و ... در آمیزد. بلکه این امور در علم خدا بوده امّا در خلقت نبوده است. آن جملهای که خیلی عالی این مطلب را میرساند و رَد گفتار فلاسفه است، جمله بعدی میباشد!
وَ بِنِهايَةِ الْعَدَمِ مَقْرُونَةٌ
و مخلوقات به انتهای دیوار عدم نزدیک بودند
یعنی حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ خیلی دقیق میفرمایند: که مخلوقات چسبیدهی به دیوارِ عدم بودهاند. این فطری است که بشر میفهمد عدم، وجود نمیشود و وجود هم عدم نمیشود. خدا وجود میآفرید امّا اگر عدم بخواهد به وجود تبدیل شود، تناقض است و دو تا تناقض به یکدیگر تبدیل نمیشوند. بعد حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ توضیح میفرمایند:
عِلْماً مِنَ اللّهِ تَعالى بِمَآئِلِ الْأُمُورِ
خدا به آیندهی کارها علم داشته است
یعنی آنها در علم خداوند بودهاند امّا در بیرون نبودهاند.
اصطلاح زمان، دَهر و سَرمد
وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ
و خدا احاطهی علمی داشت به حوادث دهر ها
در منطق و فلسفه سه اصطلاح سَرمد، دَهر و زمان داریم که با اندکی تفاوت در روایات ما نیز وجود دارد. قرآن میفرماید:
هَلْ أَتى عَلَى الْإِنْسانِ حينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً[3]
"حین" به معنی مقدارِ حرکت است. فلاسفه زمان را مقدار حرکت موجودات مادی _فیزیکی_ میدانند. مثل اینکه من همینک پانزده دقیقه است که مشغول صحبت هستم که یک کار مادّی است؛ یعنی صحبتهای من، خود من، فضای این جلسه و ... همه مادّی است. پس مقدار حرکت من، زمان است. متافیزک و آنهایی که مافوق فیزیک هستند مانند ارواح و نورها، مقدار وجودشان را میگویند: دَهر؛ در واقع دَهر همان زمان متافیزکها و ماوراء مبداء میباشد. فلاسفه فرضِ زمانِ بودنِ خدا که بینهایت است را نیز سَرمد گفتهاند. سَرمد یعنی اول و انتها ندارد؛ بینهایت در بینهایت در بینهایت! حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ میفرمایند:
وَ اِحاطَةً بِحَوادِثِ الدُّهُورِ
یعنی در دَهر که مافوق زمان است، هر حادثهای که اتفاق افتاده، خداوند به آن احاطه دارد.
تفاوت علم و معرفت
وَ مَعْرِفَةً بِمَواقِعِ الْمَقْدُورِ
و خدا معرفت دارد به جایگاههای شدنیها
"مَواقِعِ" یعنی جایگاه و "الْمَقْدُورِ" نیز به معنای آن چیزهایی است که شدنی و مورد قدرت باشند. معرفت با علم تفاوت دارد. علم، عام است مثل اینکه من علم دارم که جلسه ما در شمیران برگزار میشود. امّا معرفت علم به جزئیات است مثل اینکه من معرفت دارم که جلسه ما در یک اتاق بیست متری با دو پنجره تشکیل میشود. در دعای زمان غیبت نیز میگوییم:
اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي نَفْسَك[4]
و نمیگوییم:
اللَّهُمَّ عَلِّمني نَفْسَك
پس علم دین داریم و معرفتِ اجزای دین؛ بنابراین حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ میفرمایند: خدای متعال، پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ را قبل از موجودات آفریده است زیرا به تکتک شدنیها معرفت دارد و لذا ایشان را قبل همه آفریده است.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
[1] {أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ نُورُ نبیّکَ} به نقل از غرر الأخبار، ص: 195 و یا {أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي} به نقل از بحار الأنوار (ط–بيروت)، ج 1، ص:97
[2] یس (36) آیه 82
ترجمه: چون به چيزى اراده فرمايد، كارش اين بس كه مى گويد: «باش»؛ پس [بى درنگ] موجود مى شود.
[3] الإنسان (76) آیه 1
ترجمه: آيا انسان را آن هنگام از روزگار [به ياد] آيد كه چيزى درخورِ يادكرد نبود؟
[4] الكافي (ط - الإسلامية)، ج1، ص: 337