به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
مجلس بیست و چهارم مبحث جامع فدک
سخنرانی حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ جَوَامِعَ الْكَلِم بوده است
طبق آمار ابنشهر آشوب مازندرانی[1] در کتب مناقب[2] خودش و مرحوم مجلسی در جلد شانزدهم بحارالأنوار، پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ با باقی انبیاء صدوپنجاه صفت ممتاز دارند یعنی صفاتی که انبیاء پیشین نداشتهاند.[3] صفاتی مانند "خاتَمَ النَّبِيِّينَ" بودن و یا
أُعْطِيتُ جَوَامِعَ الْكَلِم
که اگر بخواهیم به زبان امروز معنایش کنیم، میشود: عناوین اولیه؛ مثل اینکه افراد برای سخنرانی یکسری خلاصه و عصارهی متن دارند. پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ نسبت به همهی انبیاء پیشین "أُعْطِيتُ جَوَامِعَ الْكَلِم" هستند یعنی تمام مطالب را با کوتاهترین جملات فرمودهاند. امیرالمؤمنین عَلَیهِالسَّلَامُ هم خطبههایی به این صورت دارند و البته سخنان مفصل و طولانی نیز دارند. امّا سخنرانی حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ در خطبه فدک و صحبتی که برای زنان مهاجرین و انصار که برای عیادت ایشان آمده بودند، داشتهاند از نظر کلمات "جَوَامِعَ الْكَلِم" بوده است! به عنوان مثال در خطبه فدک با یک بررسی إجمالی حدود صد ضربالمثل ادبیات عرب لیست میشود و گاهی برای معنا کردن یک اصطلاح نیاز به صرف چندین ساعت زمان میباشد.
بیان شد که حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ بعد از إقرار به سه توحید عملی، قلبی و عقلی و اشاره به صفات سلبی و جلالی خداوند و تذکّر به دو خصوصیّت خلقت خدای متعال یعنی بدون متریال و بدون إتود بودن آن، در ادامه پیرامون علّت خلقت توسط خداوند توضیحاتی را میفرمایند.
تعریف غرضِ فعلی و غرضِ فاعلی
این سؤال خیلی مطرح میشود که هدف خداوند از خلقت چیست؟ در پاسخ میگوییم: در واقع این سؤال از قیاس بین فعل بشر با فعل خداوند ایجاد شده است. یعنی ما به عنوان بشر از انجام کارهایمان یک هدفی را دنبال میکنیم مثل اینکه درس میخوانیم تا بر علممان افزوده شود یا فعالیّت اقتصادی انجام میدهیم تا درآمدی کسب کنیم. لذا ما از انجام کارها به دنبال هدفِ فاعلی یعنی هدف و غرضی که نفع و سود آن به خود ما بَر میگردد، هستیم. به عبارتی با انجام غرض فاعلی ما می خواهیم کمبودی _مانند کم سوادی، کم پولی و..._ را در خودمان جبران کنیم.
امّا یک غَرض هم، غرض فعلی است. به این معنی که فاعل از انجام فعل، به دنبال نفعی برای خودش نیست بلکه نفع برای خود فعل است! یعنی زمانی که فعل در حال حرکت است، غرضش این است که به یک جایی برسد. این موضوع گاهی برای انسانها نیز اتفاق میافتد؛ مثلاً من به شخصی ابراز علاقه میکنم. در این فعل من، هم میتواند غرض فاعلی باشد و هم غرض فعلی! یعنی اگر من به فلان شخص بگویم: دوستت دارم! تا او برای من هدیهای بخرد، میشود غرض فاعلی امّا گاهی من صاحب همه چیز هستم و اگر میگویم: دوستت دارم! غرض فعلی دارم به این معنی که آن شخص از این علاقهی من حُسن استفاده را بُرده و خِیر بگیرد.
غرض خداوند، فعلی است
خداوند متعال غرض فاعلی ندارد زیرا خداوند نقص و کمبود ندارد. چرا که خداوند
اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنى[4]
میباشد بنابراین غرض فاعلی ندارد. امّا غرض فعلی دارد. یعنی عاَلم را آفریده تا به سمت تکامل و عبودیّت برود. در قرآن هم میفرماید:
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ[5]
و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند
این عبادت من، غرض فعلی است و نه غرض فاعلی؛ زیرا خدای متعال از اینکه معبود باشد، استفاده نمیبَرد. امّا بشر از عابد شدن و عبادت کردن خداوند استفاده میکند. حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ در ضمن چند جمله این غرض فِعلی خداوند را به زیبایی بیان فرمودهاند:
كَوَّنَها بِقُدْرَتِهِ
ابتدا میفرمایند که خداوند عالَم را خلق کرده است. تکوین یعنی وجود دادن و از لغت "كُنْ" میآید. در قرآن هم داریم:
إِنَّما أَمْرُه إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ[6]
سپس فرمودهاند:
وَ ذَرَأَها بِمَشِيَّتِهِ
یعنی با مشیَّت و ارادهی خود، موجودات ریز و درشت را خلق و تولید کرده و هستی بخشیده است. در این جمله و جملهی بعدی به این موضوع که غرض خداوند فاعلی نیست تصریح میفرمایند:
مِنْ غَيْرِ حاجَةٍ مِنْهُ اِلى تَكْوِينِها
بدون اینکه خداوند به تکوین و هستی بخشی، احتیاج داشته باشد
وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فى تَصْوِيرِها
در این جمله ما میتوانیم یکبار به جای "تَصْوِيرِها" واژهی "تَكْوِينِها" را بگذاریم که در واقع یک توضیح دیگری از عبارت "خداوند هیچ احتیاجی به هستی بخشی ندارد" میباشد. یعنی خدای متعال هیچ احتیاجی به هستی بخشی ندارد و این هستی، فائده و سودی برای او ندارد.
اصطلاح دیگر تصویر در علوم عقلی
تصویر به معنای صورت سازی است. موجوداتی که ما میبینیم یک صورت فعلی و یک صورت إمکانی دارند. مانند میز، کتابخانه و صندلی که تصویر تخته هستند. تصویر یعنی موادّی که خداوند به صورت دَرآورده است. این مواد را نیز خود خداوند خلق کرده است امّا
وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فى تَصْوِيرِها
یعنی در تکوین و تصویر آنها، فائدهای برای خدا نیست. البته خدای متعال برخی موجودات را از ابتدا کامل آفریده است مانند حضرت آدم عَلَیهِالسَّلَامُ، اگر ما به فیکسیسم یعنی ثبوت انواع معتقد باشیم.[7] حال خداوند همهی انواع را به این صورت نیافریده است، بلکه برخی را طوری آفریده که بعداً تبدیل و تغییر داشتهاند مانند اینکه مثلاً ابتدا آب خلق شده است و در أثر تبخیر، ابر خلق شده است. بنابراین وقتی گفته میشود: "وَ لا فائِدَةٍ لَهُ فى تَصْوِيرِها" یعنی صورتهای مختلفی که خداوند به موجودات داده است، برای او فایدهای ندارد.
هدف خلقت در لسان مبارک حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ
حال خداوند برای چه خلق کرده است؟ گفتیم که خداوند از خلقت، غرض و هدف فعلی داشته است. حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ میفرمایند:
اِلاَّ تَثْبِيتاً لِحِكْمَتِهِ
مگر برای اینکه حکمت خویش را تثبیت کند
یعنی حکمت خویش را برای ما و موجودات ذیشعور مانند جِن و ملائک تثبیت کند. البته به یک معنا که مبتکر آن ملاصدرا[8] میباشد و خودش گفته که این معنا را از قرآن کریم استفاده کرده است، تمام موجودات عالَم دارای شعور هستند و به یک نوع فهم، فهمیدهاند که باید به تکامل بروند و بندگی خدای متعال را داشته باشند. آیاتی مانند:
وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ[9]
یا
يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْض[10]
بنابراین تسبیحِ حمد نتیجهی شعور است و این کلمه را ملاصدرا ابتکار کرده است. وی میگوید: وجود مساوی با شعور است و هر کجا که وجود میرود، شعور هم در سطح خودش میرود. لذا جمادات هم که وجود دارند دارای شعور هستند زیرا که تسبیح خدا میکنند. واژهی "لِحِكْمَتِهِ" در عبارت:
اِلاَّ تَثْبِيتاً لِحِكْمَتِهِ
نیز یعنی علم و کار هدفدار و غیر قابل بُطلان؛
وَ تَنْبِيهاً عَلى طاعَتِهِ
یعنی خلق کرده برای اینکه بیدار کند مردم را بَر اطاعت؛ یک توصیهای به شما دارم و آن این است که روحیّه اطاعت داشته باشید. اطاعت از خدای متعال و بعد از امام عصر ارواحناه فداه و از پدر و مادر حتا اگر مشرک باشند!
وَ اِظْهاراً لِقُدْرَتِهِ
و قدرت را آشکار کرده است
یعنی قدرتش را آشکار کرده است تا بندگان قدرت مطلق پروردگارشان را ببیند و نسبت به او عبودیّت داشته باشند.
وَ دَلالَةً عَلى رُبُوبِيَّتِهِ
تا بندگان راهنمایی شوند و خدا را ربِّ خودشان بدانند. لذا در تمام نمازها میگوییم:
الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين
سفارش میکنم! کمی در سورهی حمد دقّت کنید.
وَ تَعَبُّداً لِبَرِيَّتِهِ
ما یا ربوبیّت داریم یا عبودیّت! ما باید همیشه لباس عبودیّت بپوشیم. اشخاصی که عبودیّت نسبت به اساتیدشان داشتهاند و ربوبیّت آنها را در زیر سایه ربوبیّت خداوند قبول کردهاند، خیلی موفّق بودهاند. حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ میفرمایند:
وَ تَعَبُّداً لِبَرِيَّتِهِ
"تَعَبُّداً" یعنی پوشیدن لباس عبودیّت؛ باب افتعال برای مطاوعه[11] و قبول میآید. یعنی پذیرفت که لباس عبودیّت بپوشد. "عَبَدَ" یعنی عبادت کرد و "تَعَبَّدَ" یعنی پذیرفت که بنده باشد و عبادت کند."وَ تَعَبُّداً لِبَرِيَّتِهِ" یعنی خداوند خواست که مخلوقات لباس عبودیّت بپوشند.
وَ اِعْزازاً لِدَعْوَتِهِ
و برای اینکه دعوت خداوند به عبودیّت را عزیز بشمارند. عزیز به معنی سخت و غیرقابل نفوذ است. "ارضٌ عزاز" هم به معنی زمینی است که آب به سختی در آن نفوذ میکند.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
[1]محمد بن علی بن شهر آشوب سَرَوی مازندرانی(۴۸۸-۵۸۸هجریقمری) معروف به ابن شهر آشوب، فقیه، مفسّر، محدّث و عالم بزرگ شیعه در قرن ششم هجری قمری بوده است.
[2] مَناقِبُ آلِ أبی طالب مشهور به المناقب، کتابی عربی درباره مناقب (اوصاف نیکو) و فضایل معصومین علیهمالسلام است. مؤلف در این کتاب از مناقب پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ، ائمه و صحابه سخن گفته که در نسخ فعلی موجود نیست، بلکه چاپهای کنونی که در چهار جلد تنظیم شده، از زندگی و فضائل رسول خدا صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ شروع شده و به امام حسن عسکری عَلَیهِالسَّلَامُ ختم میشود و از امام عصر عَلَیهِالسَّلَامُ سخنی در آن نیست. همچنین بعضی از مطالبی که مؤلف در کتابهای دیگرش به مناقب ارجاع داده در چاپهای موجود یافت نمیشود. المناقب از آثار معتبر شیعی است و بسیاری از علمای شیعه و سنی به این کتاب اعتماد و روایات آن را نقل کردهاند.
[3] فَارَقَ نَبِيُّنَا صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ جَمَاعَةَ النَّبِيِّينَ بِمِائَةٍ وَ خَمْسِينَ خَصْلَةً مِنْهَا فِي بَابِ النُّبُوَّةِ قَوْلَهُ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ وَ قَوْلَهُ أُعْطِيتُ جَوَامِعَ الْكَلِمِ وَ قَوْلَهُ أُرْسِلْتُ إِلَى الْخَلْقِ كَافَّةً وَ بَقَاءَ دَوْلَتِهِ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّه.....؛/ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج16، ص: 332 و مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج1، ص: 142
[4] الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 516 بَابُ مَا يُمَجِّدُ بِهِ الرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى نَفْسَه
[5] الذاریات (56) آیه 51
ترجمه: و جنّ و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.
[6] یس (36) آیه 82
ترجمه: چون به چيزى اراده فرمايد، كارش اين بس كه مى گويد: «باش»؛ پس [بى درنگ] موجود مى شود.
[7] ما دو مکتب در خلقت موجودات داریم: یکی فیکسیسم به معنی ثبوت انواع و دیگری ترنسفورمیسم به معنای اشتقاق انواع است. البته یک گروهی هم بین این دو نظریه را گرفتهاند.
[8] صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی(متوفی ۱۰۵۰هجریقمری) مشهور به ملاصدار فیلسوف، عارف و مفسر شیعی. وی به صدرالحکما و صدر المتألهین نیز معروف است. او شاگرد میر داماد و شیخ بهایی است و فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی را از معروفترین شاگردان او دانستهاند. ملاصدرا بنیانگذار مکتب فلسفی حکمت متعالیه به عنوان سومین مکتب مهم فلسفی در جهان اسلام است.
[9] الإسراء (17) آیه 44
ترجمه: و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش، تسبيح او مى گويد.
[10] النور (24) آیه 41
ترجمه: هر كه [و هر چه] در آسمانها و زمين است براى خدا تسبيح مى گويند.
[11] به معنای کسی را فرمان بردن است. به نقل از فرهنگ لغت دهخدا