به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
مجلس بیستویکم جامع فدک
فضیّلت فقیه بر عابد
آقای وحید خراسانی در کتاب حلقهی وصل رسالت و امامت، روایتی را با دو خصوصیّت صحیح سند بودن و واسطههای کم[1] تا امام معصوم عَلَیهِالسَّلَامُ نقل میکنند. در این روایت از امام صادق عَلَیهِالسَّلَامُ در مورد دو نفر سؤال میشود. یکی راوی حدیثی که دارای فقه است و دوم شخصی که حدیثی نقل نمیکند و عابد است. حضرت میفرمایند: راوی حدیثی که متفقّه در دین باشد أفضل است از هزار عابد که روایتی نقل نکند.[2] متن روایت به این صورت است:
عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ وَهْبٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَیهِالسَّلَامُ
معاویهبنوَهب میگوید: سؤال کردم از امام صادق عَلَیهِالسَّلَامُ
عَنْ رَجُلَيْنِ أَحَدُهُمَا فَقِيهٌ رَاوِيَةٌ[3]لِلْحَدِيثِ وَ الْآخَرُ عَابِدٌ لَيْسَ لَهُ مِثْلُ رِوَايَتِهِ
از دو نفری که یکی فقیه است و حدیث نقل میکند و دیگری عابد است امّا مثل اولی حدیث روایت نمیکند
فَقَالَ الرَّاوِيَةُ لِلْحَدِيثِ الْمُتَفَقِّهُ فِي الدِّينِ
پس حضرت فرمودند: شخصی که روایت حدیث میکند و دین را عمیقاً میفهمد
أَفْضَلُ مِنْ أَلْفِ عَابِدٍ لَا فِقْهَ لَهُ وَ لَا رِوَايَة
أفضل از هزار عابدی که تفقه در دین ندارد و حدیث روایت نمیکند
دقت کنید! امام صادق علیهالسلام مبالغه نمیکنند. قرآن میفرماید:
وَ ما عَلَّمْناهُ الشِّعْرَ وَ ما يَنْبَغي لَهُ إِنْ هُوَ إِلاَّ ذِكْرٌ وَ قُرْآنٌ مُبينٌ[4]
که خداوند به پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ فرموده است امّا شامل ائمه علیهمالسلام هم میشود.
فقاهت در فهم فاطمهی زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ
آقای وحید حدیث بالا را مقدمه قرار داده، میفرمایند: «منشأ تمام دردها، سفاهت و علاج تمام امراض، فقاهت است.» فقاهت یعنی اینکه احادیث را عمیقاً بفهمیم؛ این فهم عمیق هم فقط به وسیلهی اُنس با روایات بدست میآید. بعد ایشان خطاب به طلبهها میگویند: «حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ در حَدّ یک خانم معمولی که خیلی خوب بچّهداری یا خانهداری میکند، نیست! دو کلمه در مورد ایشان است که باید روی آن فکر و کار شود، کلمه "إنسیّه" و کلمه "حوارء"». "إنسیّه" یعنی ایشان انسان زمینی هستند و "حوارء" یعنی ایشان انسان بهشتی هستند. حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةیکی از القاب حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ است.[5]
نام فاطمهی زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ بر در بهشت
وقتی پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ در شب معراج به عالم بالا رفتند، درِ بهشت را به روی ایشان باز کردند و حضرت دیدند که در آنجا بر روی درِ بهشت این جمله نوشته شده است:
لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، عَلِيٌّ حَبِيبُ اللَّهِ، الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُصَفْوَةُ اللَّهِ، فَاطِمَةُ خِيَرَة {أَمَةُ} اللَّهِ، عَلَى بَاغِضِهِمْ لَعْنَةُ اللَّه[6]
توجّه کنید! در همهی مکاتب و در میان تمام گروهها، قهرمانشناسی و قهرمان پرستی وجود دارد. امّا در ابتدای قهرمانشناسی، خدا شناسی وجود ندارد و یا خیلی ضعیف شده است. لذا ما برای اینکه مکتب را الاهی بدانیم، باید توجّه داشته باشیم که در ابتدای قهرمانشناسی مکتب اسلام، خدا شناسی قرار دارد. این مطلب در کتب اهلتسنن هم آمده است. جالب است! حضرت می فرمایند بر در بهشت نوشته شده است:
لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ، مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ، عَلِيٌّ حَبِيبُ اللَّهِ، الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُصَفْوَةُ اللَّهِ، فَاطِمَةُ خِيَرَة {أَمَةُ} اللَّهِ، عَلَى بَاغِضِهِمْ لَعْنَةُ اللَّه
"أَمَةُ" ترجمه دیگر عبد است. در اوج عبادت به مردان میگویند: عَبْدِاللَّهو به خانمها میگویند: أَمَةُ اللَّهِ.
حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ فوق تعبیرات ما است
حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ فوق تعبیر و عبارات ما هستند زیرا در روایتی، حضرت صادق عَلَیهِالسَّلَامُ میفرمایند:
إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا[7]
فاطمه _عَلَيْهِاالسَّلَامُ_ را فاطمه گفتهاند به دلیل اینکه مردم قطع شدهاند از آنکه او را بشناسند
فَطَمَ یعنی قَطَعَ، یعنی برید و فاصله گرفت.[8]
حکایت معراج پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ
ابْنُ عَبَّاسٍ هِيَ لَيْلَةُ الْإِثْنَيْنِ فِي شَهْرِ رَبِيعٍ الْأَوَّلِ بَعْدَ النُّبُوَّةِ بِسَنَتَيْنِ[9]
ابن عباس میگوید: پیامبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ در سال دوم بعثتشان در شب دوشنبه ماه ربیعالاول به معراج رفتهاند
فَالْأَوَّلُ مِعْرَاجُ الْعَجَائِبِ وَ الثَّانِي مِعْرَاجُ الْكَرَامَةِ
پس اولی معراج عجایب و دومی معراج کرامت بوده است
بنابراین دو نوع معراج برای پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ گفته شده که یکی معراج عجایب و دیگری معراج کرامات بوده است. آقای وحید میگویند: «پیامبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ، وجود حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ را از معراج گرفتهاند که روایت آن را شیعه و اهلتسنن نقل کردهاند.»
طبرانی نقل میکند که پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ فرمود: در بهشت شجرهای[10] دیدم که بهتر از آن را ندیده بودم و برگها و اوراق آن همه سفید بود که سفیدتر از آن ندیده بودم و... خلاصه اینکه از میوهی آن درخت تناول کردم و آن نطفهای شد و از آن، نطفه فاطمه _عَلَیهِاالسَّلَامُ_ منعقد شد.[11]
ویژگیهای درخت طوبی
در منابع عامّه و خاصّه مفصل این سخن پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ که نطفه حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ از درخت طوبی میباشد، آمده است و ویژگیهای این درخت در روایات جالب است:
غَرَسَهَا اللَّهُ تَعَالَى بِيَدِه[12]
این درخت را خدای متعال مستقیماً با قدرت خودش کاشته است. آقای وحید میفرمایند: «دقّت کنید! به جبرئیل، میکائیل یا اسرافیل علیهمالسلام نفرموده است زیرا آنها کُمیّتشان لنگ است! بلکه خداوند با دست قدرت خویش آن را کاشته است.» بعد اشاره میکنند که این درخت در خانهی شخص اولِ عالَم کاشته شده است.[13] یعنی اصل و ریشهی درخت طوبی در خانهی پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ است.
ارتباط روح و جسم حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ
اولین مخلوق خداوند، نور پیغمبر اکرم[14] و بعد نور و روح امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام است. در این دنیا معمولاً بین روح و جسم تناسب وجود دارد. قرآن کریم میفرماید:
فَإِذا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فيهِ مِنْ رُوحي[15]
"سَوَّيْتُهُ"، تسویه در لغت عرب به معنی معتدل قرار دادن است. صراط المستقیم را نیز به صراط مُستوی تعیبر کردهاند یعنی راهی که بالا و پایین یا چپ و راست ندارد و هموار است.[16] آقای وحید خراسانی میفرمایند که رأس این مسئله بعد از پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ، حضرت زهرا عَلَیهِاالسَّلَامُ است که تسویه شدهاند و خداوند از روحی که خودش خلق کرده، در آن دمیده است. بنابراین بین روح و جسم تناسب کامل وجود دارد و هر روحی، هر جسمی نمیپذیرد.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
[1] قلّت وسائط یا داشتن واسطههای کم باعث میشود که قهراً به حساب احتمالات ریاضی از جهت وثوق صدور، احتمال عدم صدور تضعیف شود.
[2] بصائر الدرجات، محمد بن الحسن الصفار، ص ٢٨؛ بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج ٢، ص ١٤٥
[3] "ة" در واژهی "رَاوِيَةٌ" برای تأنیث نیست بلکه برای مبالغه است، یعنی زیاد روایت میکند.
[4] یس (36) آیه 69
ترجمه: و [ما] به او شعر نياموختيم و در خُور وى نيست؛ اين [سخن] جز اندرز و قرآنى روشن نيست.
[5] رسول مکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ فرمودند: «لَمَّا عُرِجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ أَخَذَ بِيَدِي جَبْرَئِيلُ فَأَدْخَلَنِي الْجَنَّةَ فَنَاوَلَنِي مِنْ رُطَبِهَا فَأَكَلْتُهُ فَتَحَوَّلَ ذَلِكَ نُطْفَةً فِي صُلْبِي فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِيجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَفَاطِمَةُ حَوْرَاءُ إِنْسِيَّةٌ فَكُلَّمَا اشْتَقْتُ إِلَى رَائِحَةِ الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ ابْنَتِي فَاطِمَةَ.»؛/ الأمالي(للصدوق)، النص، ص: 461
[6] الأمالی، الشیخ الطوسی، ص ٣٥٥ ؛ الطرائف، السید ابن طاووس، ص ٦٤ . و با اختلاف کم: الصراط المستقیم، علی بن یونس العاملی، ج ١، ص ٢٤٨ ؛ الجواهر السنیة، الحر العاملی، ص ٢٦٠ و ص ٢٩٨ و با اختلاف در تعبیر: در این منابع آمده است: الخصال، الشیخ الصدوق، ص ٣٢٣ و ص ٣٢٤؛ مائة منقبة، ابن شاذان، ص ٨٧ ؛ الفضائل، شاذان بن جبرئیل، ص ٨٣ ؛ العمدة، ابن البطریق، ص ٢٣٣ کشف الیقین، العلامة الحلی، ص ٤٥٩ ؛ نهج الإیمان، ابن جبر، ص ٥٦٨ ؛ مشارق أنوار الیقین، البرسی ص ١٧٩؛ المحتضر، حسن بن سلیمان الحلی، ص ٢٢٢ ؛ الجواهر السنیة، الحر العاملی، ص 305 و در منابع اهلتسنن: المناقب، الخوارزمی، ص ٣٠٢؛ فرائد السمطین، الجوینی، ج ٢، ص ٧٤ و با اختلاف در تعبیر: مناقب علی بن أبی طالب عَلَیهِالسَّلَامُ ابن مردویه ، ص ٦٧؛ مقتل الحسین، الخوارزمی، ج ١ ص ١٦١ ؛ ینابیع المودة، القندوزی، ج ٢، ص ٢٨٨
[7] عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِالسَّلَامُ أَنَّهُ قَالَ: إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ وَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ فَاطِمَةَ لِأَنَّ الْخَلْقَ فُطِمُوا عَنْ مَعْرِفَتِهَا؛/ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج43، ص: 65
[8] فطم: الفاء و الطاء و الميم أصلٌ صحیح يدلُّ على قَطْع شىء عن شىء؛/ معجم المقاييس اللغة، ج4، ص: 510
[9] مناقب آل ابی طالب، ابن شهر آشوب، ج ١، ص ١٥٣ ؛ الدر النظیم، یوسف بن حاتم الشامی، ص ١٠٣ ؛ بحار الانوار، العلامة المجلسی، ج ١٨ ، ص ٣٨١
[10] منظور شجره طوبی است.؛/ تفسير القمي، ج1، ص: 22
[11] «عَنْ عَائِشَةَ قَالَتْ كُنْتُ أَرَى رَسُولَ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ يَفْعَلُ بِفَاطِمَةَ عَلَیهِاالسَّلَامُ شَيْئاً مِنَ التَّقْبِيلِ وَ الْإِلْطَافِ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ تَفْعَلُ بِفَاطِمَةَ شَيْئاً لَمْ أَرَكَ تَفْعَلُهُ قَبْلُ فَقَالَ يَا حُمَيْرَاءُ إِنَّهُ لَمَّا كَانَتْ لَيْلَةَ أُسْرِيَ بِي إِلَى السَّمَاءِ دَخَلْتُ الْجَنَّةَ فَوَقَفْتُ عَلَى شَجَرَةٍ مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ لَمْ أَرَ شَجَرَةً فِي الْجَنَّةِ أَحْسَنَ مِنْهَا حُسْناً وَ لَا أَنْضَرَ مِنْهَا وَرَقاً وَ لَا أَطْيَبَ مِنْهَا ثَمَراً فَتَنَاوَلْتُ ثَمَرَةً مِنْ ثَمَرِهَا فَأَكَلْتُهَا فَصَارَتْ نُطْفَةً فِي ظَهْرِي فَلَمَّا هَبَطْتُ إِلَى الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِيجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَأَنَا إِذَا اشْتَقْتُ إِلَى الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رِيحَهَا مِنْ فَاطِمَة»؛/ بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج37،ص64 و در منابع اهلتسنن: المعجم الکبیر، الطبرانی، ج٢٢، ص ٤٠١؛ مجمع الزوائد، الهیثمی، ج ٩، ص٢٠٢ (قال الهیثمی: رواه الطبراني و فیه أبوقتادة الحراني و ثقه أحمد و قال کان یتحری الصدق و أنکر علی من نسبه إلی الکذب)؛ الدر المنثور، جلال الدین السیوطی، ج ٤ص١٥٣ و با اختلاف کم: مقتل الحسین، الخوارزمی، ج ١، ص ١٠٥ ؛ فرائد السمطین، الجوینی، ج ٢، ص٦١
[12] «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ طُوبَى شَجَرَةٌ غَرَسَهَا اللَّهُ تَعَالَى بِيَدِهِ وَ نَفَخَ فِيهَا مِنْ رُوحِهِ تُنْبِتُ الْحُلِيَّ وَ الْحُلَلَ وَ إِنَّ أَغْصَانَهَا لَتُرَى مِنْ وَرَاءِ سُتُورِ الْجَنَّة»
ترجمه: پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَیهِوَآلِهِ فرمودند: «همانا طوبی درختی است در بهشت که خداوند متعال به دست (قدرتش) کاشت و از روح خودش در آن دمید و همانا شاخههایش از وراء بهشت دیده میشود.»؛/ درمنابع شیعی: تفسیر فرات الکوفی، فرات بن إبراهیم الکوفی، ص ٢٠٨ ؛ العمدة، ابن البطریق، ص ٣٥٠؛ خصائص الوحي المبین، ابن البطریق، ص ٢٢٨ ؛ نهج الإیمان، ابن جبر، ص ٦٠٥؛ البرهان، في تفسیر القرآن، السید هاشم البحرانی، ج ٣، ص ٢٥٧ ؛ بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج ٨ . ص ١٧٣ و ج ٣٩ ، ص ٢٣١ و همچنین به این منابع رجوع شود: المحتضر، حسن بن سلیمان الحلی، ص ١٨٣ ؛ الامالی، الشیخ الصدوق، ص ٣٩٥ ؛ الخصال، الشیخ الصدوق، ص ٣٣٢ ؛ و.. ؛ منابع اهل تسنن: جامع البیان عن تأویل آیات القرآن، محمد بن جریر الطبری، ج ١٣ ، ص ١٩٦ الکشف و البیان عن تفسیر القرآن (تفسیر الثعلبي)، الثعلبی، ج ٥، ص ٢٨٨ ؛ معالم التنزیل فی تفسیر القرآن (تفسیر البغوي)، البغوی، ج ٣، ص ١٨ ؛ تفسیر الرازی، فخر الدین الرازی، ج ١٩ ، ص ٥٠ الجامع لأحکام القرآن (تفسیر القرطبي)، القرطبی، ج ٩، ص ٣١٧ ؛ الجامع الصغیر، جلال الدین السیوطی، ج ٢، ص ١٣٨ ؛ الدر المنثور في التفسیر بالمأثور، جلال الدین السیوطی، ج ٤، ص ٥٩ ؛ کنز ؛ العمال، المتقي الهندی، ج ١٤ ، ص ٤٥٧؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج ٤، ص ٣٧٣
[13] «عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ قَالَ: سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص عَنْ قَوْلِهِ- طُوبى لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ فَقَالَ شَجَرَةٌ فِي الْجَنَّةِ أَصْلُهَا فِي دَارِي وَ فَرْعُهَا عَلَى أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقِيلَ لَهُ يَا رَسُولَ اللَّهِ سَأَلْنَاكَ عَنْهَا فَقُلْتَ شَجَرَةٌ فِي الْجَنَّةِ أَصْلُهَا فِي دَارِي وَ فَرْعُهَا عَلَى أَهْلِ الْجَنَّةِ ثُمَّ سَأَلْنَاكَ عَنْهَا فَقُلْتَ شَجَرَةٌ فِي الْجَنَّةِ أَصْلُهَا فِي دَارِ عَلِيٍّ وَ فَرْعُهَا عَلَى أَهْلِ الْجَنَّةِ فَقَالَ إِنَّ دَارِي وَ دَارَ عَلِيٍّ غَداً وَاحِدَةٌ فِي مَكَانٍ وَاحِد»؛/ در منابع شیعی: العمدة، ابن بطریق، ص ٣٥١؛ خصائص الوحی المبین، ابن بطریق، ص ٢٢٩ ؛ الطرائف، السید بن طاووس، ص ١٠٠، نهج الایمان، ابن جبر، ص ٦٠٦؛ المحتضر، حسن بن سلیمان الحلی، ص ١٨٣ (قریب به همین مضمون)؛ بحار الانوار، العلامة المجلسی، ج ٣٦ ، ص ٧٠؛ غایة المرام، السید هاشم البحرانی، ص ١٧٠ ؛ شرح احقاق الحق، المرعشی، ج ١٤، ص ٣٥٢. و در منابع اهلتسنن: ینابیع المودة، القندوزی الحنفی، ج ١، ص ٢٨٧ و تفسیر الرازی، فخر الدین الرازی، ج ١٩ ، ص ٥٠؛ فیض القدیر شرح الجامع الصغیر، المناوی، ج ٤، ص ٣
[14] {أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَهُ نُورُ نبیّکَ} به نقل از غرر الأخبار، ص: 195 و یا {أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي} به نقل از بحار الأنوار (ط–بيروت)، ج 1، ص:97
[15] الحجر (15) آیه 29 و سورهی صاد (38) آیه 72
ترجمه: پس چون او را [كاملاً] درست كردم و از روح خويش در آن دميدم.
[16]اشاره به آیاتی مانند: { الصِّراطِ السَّوِيِ ...،. بَشَراً سَوِيًّا ...،. يَمْشِي سَوِيًّا ...،. أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلاثَ لَيالٍ سَوِيًّا؛} در کتاب التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج5، ص: 281 اینگونه آمده است: أي الصراط الّذي يكون في توسّط مع اعتدال غير منحرف عن الاستقامة؛ و در کتاب قاموس قرآن جلد سوم صفحه 355 آمده است: سَوِيّ: آن است كه از افراط و تفريط در اندازه و كيفيت، به دور باشد و آن با تمام و راست و مستقيم يكى است.