به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
مجلس ششم مبحث جامع فدک
ادامه روایات فتح خیبر و فدک
روایت نهم
و فی روایة رواها فی البحار عن السجاد عَلَيْهِالسَّلَامُ انّه قال:
و در بحار روایتی هست از امام سجاد عَلَيْهِالسَّلَامُ که حضرت فرمودند:
لَمَّا نَزَلَ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، شَدَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ سِلَاحَهُ وَ أَسْرَجَ دَابَّتَهُ
موقعی که جبرئیل عَلَيْهِالسَّلَامُ به أمر خداوند، خدمت پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ نازل شد که اراضی فدک را فتح کند، حضرت سلاحشان را برداشتند و مرکبشان را زین کردند.
وَ شَدَّ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ سِلَاحَهُ وَ أَسْرَجَ دَابَّتَهُ، ثُمَّ تَوَجَّهَا فِي جَوْفِ اللَّيْلِ
و علی عَلَيْهِالسَّلَامُ هم مرکب و سلاحاش را برداشت. سپس در تاریکی شب به سمت فدک رفتند.
وَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ لَا يَعْلَمُ حَيْثُ يُرِيدُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ
و علی عَلَيْهِالسَّلَامُ _به حسبظاهر_ نمیدانست که پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ کجا میخواهد برود.
حَتَّى [انْتَهَيَا] إِلَى فَدَكَ. فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: يَا عَلِيٌّ! تَحْمِلُنِي أَوْ أَحْمِلُكَ؟
تا اینکه رسیدند به فدک، پس حضرت رسول صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ فرمودند: یا علی _عَلَيْهِالسَّلَامُ_! تو مرا بر دوش خود سوار میکنی یا من اینکار را بکنم؟
فَقَالَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ: أَحْمِلُكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ
علی عَلَيْهِالسَّلَامُ عرض کرد: من شما را بر دوش سوار میکنم.
فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ: يَا عَلِيُّ! بَلْ أَنَا أَحْمِلُكَ، لِأَنِّي أَطُولُ بِكَ وَ لَا تَطُولُ بِي
پس رسول خدا صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ فرمودند: یا علی _عَلَيْهِالسَّلَامُ_ اگر من تو را بر دوش خود سوار کنم، تو بالاتر خواهی رفت.
فَحَمَلَ عَلِيّاً عَلَيْهِ السَّلَامُ عَلَى كَتِفَيْهِ، ثُمَّ قَامَ بِهِ، فَلَمْ يَزَلْ يَطُولُ بِهِ حَتَّى عَلَا عَلَى سُورِ الْحِصْنِ
پس حضرت نشست و علی عَلَيْهِالسَّلَامُ بر دوش ایشان بالا رفت و حضرت ایستادند تا علی عَلَيْهِالسَّلَامُ به بالای دیوار قلعه رسید.
فَصَعِدَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ عَلَى الْحِصْنِ وَ مَعَهُ سَيْفُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ
پس علی عَلَيْهِالسَّلَامُ به بالای دیوار قلعه رفت و همراه ایشان، شمشیر پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ بود.
فَأَذَّنَ عَلَى الْحِصْنِ وَ كَبَّرَ
پس در بالای قلعه، شروع به اذان و تکبیر گفتن، کردند.
فَابْتَدَرَ أَهْلُ الْحِصْنِ إِلَى بَابِ الْحِصْنِ هُرَّاباً، حَتَّى فَتَحُوهُ وَ خَرَجُوا مِنْهُ
پس اهل قلعه ترسیدن و گمان کردند که لشکر پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ وارد شده است، لذا درهای قلعه را باز کردند و خارج شدند.
فَاسْتَقْبَلَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ بِجَمْعِهِمْ، وَ نَزَلَ عَلِيٌّ إِلَيْهِمْ
پس پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ روبروی آنها در آمد و علی عَلَيْهِالسَّلَامُ هم از دیوار پایین آمد.
فَقَتَلَ عَلِيٌّ عَلَيْهِ السَّلَامُ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ مِنْ عُظَمَائِهِمْ وَ كُبَرَائِهِمْ، وَ أَعْطَى الْبَاقُونَ بِأَيْدِيهِمْ
پس وقتی که هجده نفر از بزرگانشان کشته شدند، باقی آنها با پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ دست دادند و گفتند که با شما بیعت میکنیم.
وَ سَاقَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ ذَرَارِيَّهُمْ وَ مَنْ بَقِيَ مِنْهُمْ وَ غَنَائِمَهُمْ يَحْمِلُونَهَا عَلَى رِقَابِهِمْ إِلَى الْمَدِينَةِ.
حضرت رسول صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ فرمودند که زنها و بچهها در امان هستند و هر چه مقدار که میتوانید از اموالتان بر دارید و به سمت شهر بروید.
فَلَمْ يُوجِفْ فِيهَا غَيْرُ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ ، فَهِيَ لَهُ وَ لِذُرِّيَّتِهِ خَاصَّةً دُونَ الْمُؤْمِنِينَ.[1]
بنابراین کسی از مسلمانان در فتح فدک، اسبی نتاخت و شمشیری نکشید. پس برای اوست و برای فرزندان او و نه همهی مسلمین.
لذا طبق آیه ششوهفت سورهی حشر[2] که دو بار واژهی {ما أَفاءَ اللَّهُ } دارد. فیء یعنی آن چیزی که خداوند برای شخص پیامبر و خاندان او صلواتاللهعلیهماجمعین قرار داده است.
روایت دهم
و فی العیون[3]عن الرضا عَلَيْهِالسَّلَامُ فی فضل العترة الطاهرة قال: وَ الْآيَةُ الْخَامِسَةُ، قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: {وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّهُ[4]}
و در کتاب عیون از امام رضا عَلَيْهِالسَّلَامُ در فضائل عترت طاهر سلاماللهعلیهماجمعین آمده است که ایشان فرمودند: آیهای که خداوند میفرماید: {و حقّ خويشاوند را به او بده}
خُصُوصِيَةٌ خَصَّهُمُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ بِهَا، وَ اصْطَفَاهُمْ عَلَى الْأُمَّةِ
خصوصیّتی است که خداوند آن را به اهلبیت علیهمالسلام داده است و آنها را برگزیده بر امّت
فَلَمَّا نَزَلَتْ هَذِهِ الْآيَةُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ وَ سَلَّمَ قَالَ: ادْعُوا إِلَيَّ فَاطِمَةَ. فَدُعِيَتْ لَهُ
هنگامی که این آیه بر رسول خدا صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ نازل شد، فرمود: فاطمه _عَلَيْهِاالسَّلَامُ_ را دعوت کنید به پیش من، پس حضرت زهر عَلَيْهِاالسَّلَامُ دعوت شد.
فَقَالَ: يَا فَاطِمَةُ! قَالَتْ: لَبَّيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ.
حضرت فرمود: ای فاطمه _عَلَيْهِاالسَّلَامُ_! حضرت پاسخ دادند: بله ای رسول خدا صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ!
فَقَالَ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ: فَدَكُ هِيَ مِمَّا لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهِ بِخَيْلٍ وَ لَا رِكَابٍ، وَ هِيَ لِي خَاصَّةً دُونَ الْمُسْلِمِينَ
حضرت فرمودند: فدک مالی است که برای آن نه لشکر کشی شده است و نه جنگی و نه اسب تاختنی و آن حقِّ مخصوص من است و نه دیگر مسلمین
وَ قَدْ جَعَلْتُهَا لَكِ، لِمَا أَمَرَنِي اللَّهُ بِهِ، فَخُذِيهَا لَكِ وَ لِوُلْدِكِ[5]
و آن برای توست زیرا خداوند أمر کرده است. آن را بگیر که برای تو و فرزندان تو باشد.
بعد آقای تبریزی انصاری میگوید:
و لذا فسّر کثیر من المفسّرین کالطبرسی و غیره الآیة بذلک و قالوا: إنّ المراد من ذوي القربی قرابة رسول اللَّه صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ[6]
و لذا تفسیر کردهاند بسیاری از مفسّرین مانند طبرسی صاحب مجمعالبیان و غیره که مراد از این ذویالقربی، خویشاوندی با پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ است.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
[1] بحارالأنوار جلد 29 صفحه 109 حدیث 3 و تفسر فرات کوفی صفحه 473 حدیث 619 شرح سورهی الحشر
[2]{وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَ لا رِكابٍ وَ لكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلى مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ * ما أَفاءَ اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرى فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينِ وَ ابْنِ السَّبيلِ كَيْ لا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِياءِ مِنْكُمْ وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقاب}
ترجمه: و آنچه را خدا از آنان به رسم غنيمت عايد پيامبر خود گردانيد، [شما براى تصاحب آن] اسب يا شترى بر آن نتاختيد، ولى خدا فرستادگانش را بر هر كه بخواهد چيره مى گرداند، و خدا بر هر كارى تواناست. * آنچه خدا از [دارايىِ] ساكنان آن قريه ها عايد پيامبرش گردانيد، از آنِ خدا و از آنِ پيامبر [او] و متعلّق به خويشاوندان نزديك [وى] و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است، تا ميان توانگران شما دست به دست نگردد. و آنچه را فرستاده [او] به شما داد، آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت، بازايستيد و از خدا پروا بداريد كه خدا سخت كيفر است.
[3] منظور کتاب عيون أخبار الرضا عليه السلام تألیف شیخ صدوق رحمةاللهعلیه متوفی 381 هجریقمری میباشد.
[4] الإسراء (17) آیه 26
ترجمه: و حقّ خويشاوند را به او بده.
[5] العیونالخبار الرضا عَلَيْهِالسَّلَامُ، جلد 1 صفحه 452 ضمن حدیث 184 باب 45 و بحارالأنوار جلد 29 صفحه 105 حدیث 1 و عوالم شیخ عبدالله بحرانی 11، صفحه 619 حدیث 20 و تفسیر الصافی جلد 3 صفحه 183 و نور الثقلین جلد 5 صفحه 275
[6] مجمعالبیان جلد 3 صفحه 411 و بحارالأنوار جلد 29 صفحه 107