به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
مجلس هفتم مبحث جامع فدک
ادامه روایات فتح خیبر و فدک
روایت یازدهم
و فی تفسیر علیّ بن إبراهیم: انّ الآیة نزلت فی فاطمة عَلَيْهِاالسَّلَامُ فإنّها قرابة رسول اللَّه صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ
در تفسیر علیبنابراهیم[1] هم آمده است که این آیه[2] در مورد حضرت زهرا عَلَيْهِاالسَّلَامُ نازل شده است.
تفسیر ایشان از تفاسیر بسیار معتبر در نزد علما میباشد و علما با تعبیرات علیبنابراهیم معاملهی روایت میکنند! یعنی مانند این است که متن روایت را خواندهاند.
فجعل لها فدك، و للمساکین من ولد فاطمة و ابن السبیل منهم
پس فدک برای ایشان و مساکین از فرزندان ایشان و در راه ماندگان قرار دادند.
روایت دوازدهم
و فی الروایة عن الصادق عَلَيْهِالسَّلَامُ انّه قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ: بعد نزول الآیة
و در روایتی از امام صادق عَلَيْهِالسَّلَامُ آمده که ایشان فرمودند: رسول خدا صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ بعد از نزول این آیه فرمودند:
يَا جَبْرَئِيلُ! قَدْ عَرَفْتُ الْمِسْكِينَ، فَمَنْ ذَوُو الْقُرْبَى
ای جبرئیل! مساکین را میشناسم، پس خویشاوندان چه کسانی هستند؟
قَالَ: هُمْ أَقَارِبُكَ. فَدَعَى حَسَناً وَ حُسَيْناً وَ فَاطِمَةَ
گفت: آنها خویشاوند شما هستند. پس دعوت کرد حسنین علیهماالسلام و فاطمه عَلَيْهِاالسَّلَامُ را
فَقَالَ: إِنَّ رَبِّي أَمَرَنِي أَنْ أُعْطِيَكُمْ مَا أَفَاءَ عَلَيَّ
و فرمود: همانا خداوند مرا کرده است که به شما بدهم آنچه را که فیء[3] من قرار داده است.
قَالَ: أَعْطَيْتُكُمْ فَدَكَ[4]
بعد فرمود: من فدک را به شما دادم.
روایت سیزدهم
و فی روایة اُخري قَالَ أَبَانُ بْنُ تَغْلِبَ فالنبی صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ أَعْطَاهَا
و در روایتی دیگر ابانبنتِغلب به امام باقر عَلَيْهِالسَّلَامُ عرضکرد، پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ فدک را أعطا کرد؟
فَغَضِبَ الباقر عَلَيْهِالسَّلَامُ ثُمَّ قَالَ اللَّهُ أَعْطَاهَا[5]
پس امام باقر عَلَيْهِالسَّلَامُ عصابی شدند و فرمودند: خداوند أعطا کرده است.
روایت چهاردهم
و فی خبر آخر: فَأَعْطَاهَا فَدَكا
و در روایت دیگر هست که پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ فدک را به حضرت زهرا عَلَيْهِاالسَّلَامُ دادند.
کلّما لَمْ يُوجِفْ عَلَيْهِ أَصْحَابُ النَّبِيِّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِخَيْلٍ وَ لا رِكابٍ فَهُوَ لِرَسُولِ اللَّهِ صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ
در هر جنگی که اصحاب پیغمبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ لشکری نکشیده و اسبی نتاخته باشند و اموالی بدست بیاید، متعلق به رسول خدا صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ است.
يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ
به هر شخصی که بخواهد، میدهد.
[وَ] فَدَكُ مِمَّا لَمْ يُوجَفْ عَلَيْهِ بِخَيْلٍ وَ لا رِكابٍ[6]
و فدک نیز بدون لشکری کشی و اسب سوار شدنی، بدست آمده است.
روایت پانزدهم
و ورد فی روایة اُخري فی قوله تعالی: {ُفَآتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّه}
و در یک روایت دیگر آمده است، زمانی که خداوند متعال فرمود: {و حقّ خويشاوند را به او بده.}
وَ ذَاكَ حِينَ جَعَلَ رَسُولُ اللَّه صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ سَهْمَ ذِي الْقُرْبَى لِقَرَابَتِه
پیامبر اکرم صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ سهم ذیالقربی را برای خویشاوندانش قرار داد.
و أعطی فدکاً لفاطمة و لولدها
و فدک را برای حضرت زهرا عَلَيْهِاالسَّلَامُ و فرزندان ایشان قرار داد.
فکانوا علی ذلک علی عهد النبی صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ
و در زمان خود پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ به همین صورت بود.
حَتَّى تُوُفِّيَ ثُمَّ حجبوها عَنْ قَرَابَتِهِ إلی غیر ذلک ممّا یتعلّق بالمسألة[7]
تا اینکه حضرت وفات کردند. سپس فدک را از خویشاوندان پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ محجوب کردند.
نتیجهگیری مؤلف اللمعةالبیضاء از مجموع این روایات
آقای تبریزی انصاری از روایاتی که مطرح میکنند، اینگونه نتیجه میگیرند:
و حاصل المقال علی ما ظهر بنحو الإجمال انّ فدکاً کانت لرسول اللَّه صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ خاصّة دون سائر المسلمین کافّة
و نتیجهی صحبت به طور خلاصه این است که فدک متعلق به پیغمبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ بوده است، به طور اختصاصی و مسلمین به طور کلی، در آن هیچ حقّی نداشتهاند.
فامّا ان تکون نحلة و عطیّة لفاطمة علیهاالسّلام أعطاها النبی صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ لها فی حیاته
پس فدک یا نحله _کادو_ حضرت زهرا عَلَيْهِاالسَّلَامُ بوده است که پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ در زمان حیاتشان به ایشان دادهاند.
و کانت فی یدها یتصرّف فیها عاملها و وکیلها
و در دست ایشان بوده است و عامل و کارگزار ایشان در آن تصرف میکرده است.
کما دلّ علیه الأخبار، و أفصح عنه الآثار
همانطور که اخبار بر این موضوع دلالت میکند و آثار نیز از آن پرده برداری میکند.
أو تکون إرثاً لفاطمة علیهاالسّلام حیث لم یکن لرسول اللَّه صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ و ارث غیرها
یا اینکه ارث ایشان بوده است و پیامبر صَلَّىاللَّهُعَلَيْهِوَآلِهِ نیز وارثی غیر حضرت زهرا عَلَيْهِاالسَّلَامُ نداشته است.
و علی أيّ تقدیر کانت مختصّة بها
و هر کدام از این دو شق _یعنی یا کادو باشد و یا ارث_ مختص به حضرت زهرا عَلَيْهِاالسَّلَامُ است.
و سیأتی بعد شرح الخطبة إنشاءاللَّه تعالی ما یدلّ علی تفصیل المسألة من أخبار العامة و الخاصّة
و إنشاءالله بعد از شرح خطبهی فدک از عامه و خاصّه دلالت روایات را خواهیم آورد.
و الإستدلالات والإحتجاجات الواردة من الفریقین، و النقوض و الإبرامات الصادرة من الطرفین
و استدلالات و احتجاجات هر دو گروه _اهلتسنن و شیعه_ و مباحثه و گفتگوهای دو طرف
بحیث لا یبقی شبهة عند أحد من أهل الدرایة و أرباب الروایة انّها علیهاالسّلام کانت محقّة فی دعوي فدك
یعنی به نحوی بحث میکنیم که هیچ شبههای باقی نماند نزد اهل درایة _محققین در متن روایات_ و راویان روایت که حضرت زهرا عَلَيْهِاالسَّلَامُ صاحب حق میباشد.
إمّا إرثاً أو نحلة أو عطیّة
که یا ارث ایشان و یا کادو و عطیهای برای ایشان بوده است.
و انّ الخلفاء غصبوها کما غصبوا الخلافة لأغراض دنیویّة دعتهم إلی ذلک
و خلفا آن را غصب کردند همانطور که خلافت را غصب نمودند برای اغراض دنیایی
فأغشت أبصارهم، و أعمت أنظارهم
جلوی چشمهایشان پرده قرار گرفته و نظرهایشان کور شده است.
بل جعلوا غصبها مقدّمة لاستحکام غصبها
بلکه غصب فدک را مقدمه قرار دادند برای اینکه جایگاه اهلبیت علیهمالسلام را غصب نمایند.
و کانت هی مظلومة فی ذلک، مغصوبة فی حقّها کبعلها و زوجها.[8]
و حقّ حضرت زهرا عَلَيْهِاالسَّلَامُ نیز غصب شد مانند شوهر و همسرش.
بنابراین فدک چه ارث باشد و چه نِحله _مُنحه_ باشد، حقّ اختصاصی حضرت زهرا عَلَيْهِاالسَّلَامُ است.
وَالْحَمْدُ للَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ
[1] ابو الحسن، على بن ابراهيم بن هاشم قمى، از روات بزرگ شيعه در قرن سوم هجرى است. او از ياران امام حسن عسكرى عليهالسلام و از مشايخ معتبر ثقة الاسلام كلينى به شمار مى آيد. اساتيد على بن ابراهيم از محضر بسيارى از روات معتبر شيعه بهره برده از جمله: پدر بزرگوارش ابراهيم بن هاشم، برادرش اسحاق بن ابراهيم بن هاشم، محمد بن عيسى، احمد بن محمد بن خالد برقى، ايوب بن نوح، احمد بن اسحاق بن سعد، احمد بن محمد، اسماعيل بن محمد ملكى، حسن بن محمد، حسن بن موسى الخشاب؛ همیچنین شخصيتهاى فراوانى نيز از محضر درس او بهره برده اند مانند: ثقة الإسلام محمد بن يعقوب كلينى، قاسم بن محمد، احمد بن زياد بن جعفر همدانى، حسن بن حمزه علوى، محمد بن موسى بن متوكل
[2] منظور آیه {وَ آتِ ذَا الْقُرْبى حَقَّه}؛ الإسراء (17) آیه 26
[3] منظور مِلک اختصاصی ایشان است.
[4] تفسیر العیاشی جلد 2 صفحه 278 حدیث 46 و بحارالأنوار جلد 29 صفحه 119 حدیث 13 و تفسیر الصافی جلد 3 صفحه 182
[5] تفسیر فرات کوفی صفحه 239 حدیث 322 و بحارالأنوار جلد 29 صفحه 121 حدیث 19 و تفسیر العیاشی جلد 2 صفحه 278 حدیث 47
[6] بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج29، ص: 122
[7] تفسير فرات الكوفي، ص: 323 حدیث 441
[8] کتاب اللمعةالبیضاء صفحه 304