به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
سرپرست جهانیان
«أَلا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَيْهِ»:« آگاه باشید ! هم اوست که اختیار امور جهانیان به او سپرده شده است. »
در کتاب شریف « کافی» روایاتی داریم که خداوند متعال کارها را به ائمه علیهم السلام تفویض کرده است ،البته نه به این معنا که خداوند، جهان و دین را به امام زمان علیهالسلام تفویض کرده و دیگر خودش کنار رفته است، بلکه درعقاید مسلم شیعه تفویض با حکومت دائمی خدا معنا پیدا می کند .
خداوند امور مردم را به پیغمبر و ائمه علیهم السلام با اصلی که در سوره ی تکویر بیان نموده تفویض کرده است:
﴿ وَ ما تَشاؤُنَ إِلاَّ أَنْ يَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمين﴾:﴿و شما اراده نمى كنيد مگر اين كه خداوند-پروردگار جهانيان- اراده كند و بخواهد .﴾
ائمه صلوات الله علیهم اجمعین تحت اراده و حکومت خدا آزادی دارند، اما محدودیت آزادی تفویض به پیغمبر و ائمه سلام الله علیهم اجمعین، خواست خداست.
اگر ائمه علیهم السلام احکام ظاهری دین را ابلاغ نمایند، باید اتمام حجت کنند، مثلاً درمورد اسرار نماز ،خدا در اختیار خودایشان گذاشته است که اگر صلاح بدانند می فرمایند و اگر صلاح ندانند، نمی گویند، اگر صلاح دانستند، نیمی از آن را می فرمایند. این از اختیارات ائمه علیهم السلام است که در مورد امام عصر بیشتر تبلور پیدا میکند، چون میخواهند جهان را اداره کنند و از اختیارات والی است که بخشی از احکام را پیاده کند و بر آن اصرار داشته باشد و بخشی را ببخشد.
تفویض اختیار
پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم در خطبه ی غدیر در مورد امام زمان علیه السلامفرموده اند:
«أَلا إِنَّهُ الْمُفَوَّضُ إِلَيْهِ.»:«آگاه باشید ! هم اوست که اختیار امور جهانیان به او سپرده شده است.»
دقت داشته باشیدکه این تفویض برای ائمه ی دیگر صلوات الله علیهم اجمعین هم بوده ،اما پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم این تفویض رادر مورد امام زمان علیه السلام بیان کرده اند،چرا که یکی از اصول اولیه ی امامت امام زمان ارواحنا فداه برای سرپرستی برجهان همین تفویض است.
تنها مجری اسلام به معنای همه جانبه ی آن، امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف اند. خداوند باید امر دین را به ایشان تفویض کند، تا بتوانند دین را در گستره ی زمین نشر بدهند. ائمه علیهم السلام اختیاراتی دارند، مثلاً این گونه نبوده که هرچه مردم میخواهند و سؤال میکنند، آن بزرگواران جواب بدهند.
﴿هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِساب﴾:﴿اين عطاى ما است، به هر كس مىخواهى ببخش، و از هر كه مىخواهى امساك كن، حسابى بر تو نيست.﴾
در ذیل این آیه روایاتی است که به ائمه علیهم السلام میفرمایند: دست خودتان است. میخواهید امساک کنید و یا منت بگذارید و بگویید.
خداوند متعال این امر را در اختیار معصومین علیهم السلام گذاشته است. در این جا ذکر این نکته ضروری است که این تفویض با آن تفویض باطل اعتقادی فرق دارد. تفویض باطل به معنای این است که خداوند متعال ، جهان را آفریده و امور آن را به مردم، پیامبران و ائمه علیهم السلام تفویض کرده است به طوری که دیگر خودش قدرت دخالت در آن را ندارد. این کفر و شرک است،چرا که اگر قرار باشد، خدا این گونه تفویض کند، دست خدا بسته می شود.
﴿وَ قالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ﴾:﴿یهود گفتهاند: دست خدا بسته است.﴾
برطبق این نظریه خدا آفریده و رها کرده و جهان خود به خود می چرخد که این تئوری در بین بعضی از مکاتب فکری بشری هم وجود دارد.
امروزه برخی به خدا اعتقاد داشته، ولی به تأثیر خدا اعتقاد ندارند، می گویند: خدا آفریده و رها کرده است و الآن جهان بدون نیاز به خالق آن اداره می شود،اما ائمه علیهم السلام فرموده اند:«لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ وَ لَكِنْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْن»:
این جهان رها شده نیست. خداوند متعال منبع انرژی است . ﻣﺮﺗّﺐ افاضه میکند و جهان اداره میشود. اگر خدا عنایتش را یک لحظه ازجهان بر دارد، دنیا هیچ و پوچ میشود، لذا خدا لحظه به لحظه باید افاضه ی وجود،کمالات، علم و دانش کند. خداوند به تمام موجودات ،با واسطه و بیواسطه افاضه ی انرژی میکند، تا جهان اداره شود.
سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار در گردشند برحسَب اختیار دوست
در قرآن و دعاها به این نکته تذکرداده شده که درهمه ی امور بگوییم:«وَ أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ:»:«کارهایم را به خدا واگذار میکنم.»
تفویض و واگذار کردن اموربه خدا، به این معناست که ما انجام وظیفه کنیم، اما نتیجه را به خدا واگذار کنیم.
تفویض در روایات
ابی اسحاق نحوی می گوید: بر امام صادق علیه السلام وارد شدم، شنیدم که آن حضرت فرمودند:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَدَّبَ نَبِيَّهُ عَلَى مَحَبَّتِهِ فَقَالَ»:«خداوند متعال با محبت پیامبرش را تربیت کرده وآن گاه فرمود:»
﴿ وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ﴾:﴿تو دارای خلق بزرگی هستی.﴾
زمینه ی تفویض ،محبت است. اول با محبتش تربیت کرده است.آن حضرت در ادامه می فرمایند:
«ثُمَّ فَوَّضَ إِلَيْهِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ»:«سپس به ایشان تفویض کرده است.»
﴿وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾:﴿آن چه پیغمبر برای شما میآورد، بگیرید و آن چه نهی میکند، از آن بازدارید.﴾
روشن فکران اعتقاد دارند که عصمت پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله و سلّم فقط در دادن و گرفتن و رساندن وحی است .
لازم نیست در ﺃعمالشان عصمت داشته باشند، ولی خداوند می فرماید:
« آن چه که پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده، بگیرید و آن چه نهی کرده، باز دارید.»
خداوند تفویض کرده و اختیاراتی را به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم داده است. خدا میدانی را در اختیار پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم گذاشته که در این میدان، جز با مشیت و اراده ی خدا حرکت نمیکنند. سپس آن حضرت می فرمایند:«نحن مشیه الله»:«ما ظرف های مشیت خدا هستیم.»
لذا میفرمایند: وقتی خدا پیغمبراسلام صلی الله علیه وآله را که جز راه خدا نمی رود، نسبت به خود با محبت دید ،این گونه فرموده:
﴿ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا.﴾
خدا به پیغمبر صلی الله علیه وآله چنین اختیاراتی را داده و آن گاه به مردم این گونه فرموده است:
﴿مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّه﴾:﴿کسی که از رسول اطاعت بکند، از خدا اطاعت کرده است.﴾
اما وهابی ها از قول خلیفه ی دوم می گویند : قرآن کافی است، حدیث را رها کنید.
حضرت صادق علیه السلام فرمودند:« قَالَ ثُمَّ قَالَ وَ إِنَّ نَبِيَّ اللَّهِ فَوَّضَ إِلَى عَلِيٍّ وَ ائْتَمَنَهُ»:«پیغمبر خدا امور دین را به علی واگذار کرده است و او را امین دانسته است.»
«فَسَلَّمْتُمْ»:« شما تسلیم شدید.»
«فَوَ اللَّهِ لَنُحِبُّكُمْ أَنْ تَقُولُوا إِذَا قُلْنَا وَ أَنْ تَصْمُتُوا إِذَا صَمَتْنَا»:«به خدا قسم دوست داریم، زمانی که ما گفتیم ، بگویید و زمانی که ما ساکت شدیم ،ساکت شوید.»
«وَ نَحْنُ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل »:«ما واسطه ی بین شما و خدا هستیم.»
«مَا جَعَلَ اللَّهُ لِأَحَدٍ خَيْراً فِي خِلَافِ»:«کسی که خیر میخواهد، خیرش در این است که راه ما را طی کند.»
در روایتی دیگر، موسی بن اشیم روایت می کند که خدمت حضرت ابی عبدالله بودم.
«كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَسَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ آيَةٍ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَخْبَرَهُ بِهَا»:«شخصی آیهای از آیات قرآن را سؤال کرد و آن حضرت جواب داد .»
«ثُمَّ دَخَلَ عَلَيْهِ دَاخِلٌ »:«سپس یک نفر دیگر داخل شد.»
«فَسَأَلَهُ عَنْ تِلْكَ الْآيَةِ فَأَخْبَرَهُ بِخِلَافِ مَا أَخْبَرَ الْأَوَّلَ»:
«حضرت یک مطالبی فرمودند، بر خلاف آن مطالبی که در سؤال قبل فرموده بودند. در حالی که سؤال هر دو نفر ازیک آیه بود.»
میگوید: من در دل خودم ناراحت شدم، چرا امام صادق علیه السلام برای نفر اول یک جواب فرمودند و برای نفر دوم ، جواب دیگری فرمودند.
«حَتَّى كَانَ قَلْبِي يُشْرَحُ بِالسَّكَاكِينِ»:«مثل این که قلب من با چاقو پاره پاره میشود.»
«فَقُلْتُ فِي نَفْسِي تَرَكْتُ أَبَا قَتَادَةَ بِالشَّامِ لَا يُخْطِئُ فِي الْوَاوِ وَ شِبْهِهِ وَ جِئْتُ إِلَى هَذَا خْطِئُ هَذَا الْخَطَأَ كُلَّهُ »:
«در دل خودم گفتم: من در شام ابو قتاده را رها کردم، یک « واو» و کوچک تر از « واو» را اشتباه نمیکند.»
«فَبَيْنَا أَنَا كَذَلِكَ إِذْ دَخَلَ عَلَيْه آخَرُ فَسَأَلَهُ عَنْ تِلْكَ الْآيَةِ فَأَخْبَرَهُ بِخِلَافِ مَا أَخْبَرَنِي وَ أَخْبَرَ صَاحِبَيَّ»:
« وقتی این فکرها را میکردم، سومی وارد مجلس امام صادق علیه السلام شد. اتفاقاً از همان آیه سؤال کرد. دیدم حضرت نکته ی سومی را فرمود، برخلاف مطالبی که به دو نفر دیگر فرموده بود .»
«فسَكَنَتْ نَفْسِي»:«پس آرام شدم.»
«فَعَلِمْتُ أَنَّ ذَلِكَ مِنْهُ تَقِيَّةٌ »:« فهمیدم جواب هایی که داده اند ، تقیه بوده است.»
«قَالَ ثُمَّ الْتَفَتَ إِلَيَّ فَقَالَ لِي»:« سپس حضرت به من رو کردند وفرمودند:»
«يَا ابْنَ أَشْيَمَ! إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَى سُلَيْمَانَ بْنِ دَاوُدَ علیه السلام »:«خداوند امور معالی اش را به سلیمان بن داوود تفویض کرد.»
«فَقَالَ هذا عَطاؤُنا»:«فرمود: ما این را به سلیمان دادیم.»
«وَ فَوَّضَ إِلَى نَبِيِّهِ »:« و به رسولش تفویض کرد.»
«فَقَالَ ﴿وَ ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا﴾»:
«وخدا فرمود: ﴿آن چه را رسول خدا براى شما آورده بگيريد(و اجرا كنيد)، و از آن چه نهى كرده خوددارى نماييد.﴾»
پس آن حضرت فرمودند:«فَمَا فَوَّضَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَدْ فَوَّضَهُ إِلَيْنَا»:«آن را که خدا به رسولش تفویض کرده، رسولش هم به ما تفویض کرده است.»