«أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَى الدِّينِ»:« هان ! او بر تمامي اديان چيره خواهد بود. »
افراد فصیح در خطبههای خود، در بیان مطالب بسیار مهم و رعایت اصول بلاغت، ابتدا مهم ترین مطلب را می گویند و به تدریج پایین میآیند، به این صورت که ابتدا مهم ترین ، مهمتر و سپس مهم را بیان می کنند. این مطلب تاثیر کلام را دوچندان می کند.
گاهی اوقات هم درست برعکس ، به این صورت که با یک شیب ملایم، ابتدا زمینه را با یک مطلب معمولی آماده میکنند و سپس مطلب مهم و مهمتر رابیان می کنند.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درسخنانشان درباره ی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در خطبه ی غدیر، ابتدا سخنان مهم تر و سپس مهم را آورده اند و به همین ترتیب ادامه داده اند. البته در کل موضوعات خطبههم به این صورت است. ابتدا توحید را فرموده اند و سپس به نبوّت اشاره داشته، سپس امیرالمؤمنین علیه السلام را معرفی کرده و در بعضی فرازها خودشان را با امیرالمؤمنین علیه السلام با هم معرفی کرده اند، به عنوان نمونه در اواسط فرمایشات خویش فرموده اند:
« مَعاشِرَ النّاسِ، أَلاوَإِنّي أَنَا النَّذيرُ و عَلِي الْبَشيرُ.»:«هان مردمان! همانا من انذارگرم و علی بشارت دهنده است. »
« مَعاشِرَالنّاسِ، أَلا وَ إِنِّي مُنْذِرٌ وَ عَلِي هادٍ. » : « هان که من بیم دهنده ام و علی رهنماست.»
« مَعاشِرَ النّاس أَلا وَ إِنّي نَبي وَ عَلِي وَصِيّي » : « هان مردمان! که من پیامبرم و علی وصی من است. »
و این جمله را تا آخر فراز هفتم ( در صفحه ی صد و چهار پیام نگار) ادامه میدهند که در این فراز ، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم در چند نکته، هم خودشان و هم حضرت علی علیه السلام را معرفی می فرمایند. پس از این معرفی ، در فراز هشتم برجمله ی« مِنّا» تأکید ویژه ای کرده و میفرمایند: قائم مهدی از نسل و خانواده ی ماست . وقتی می فرمایند : « آگاه باشید همانا آخرین امام، قائم مهدی از ماست. » یعنی آن حضرت ، قیام کننده و هدایت کننده وخاتم الائمه اند.
وقتی « الْقائِمَ» اند، باید قیام کرده و همه ی امور را به سامان برسانند. وقتی « الْمَهْدِي» اند، یعنی از جانب خدا هدایت شده که تمام برنامهها را اجرا کنند، لذا بقیّه فرازها مثل «ألا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَي الدِّينِ»و «أَلا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظّالِمينَ» و بقیّه ی جملهها جزء زیر مجموعههای آن جمله ی اول محسوب میشوند .
چیره بر ادیان
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم با جمله ی« أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَي الدِّينِ » : « هان ! او بر تمامي اديان چيره خواهد بود. »
به آیات 33 سوره ی توبه ، 28 سوره ی فتح و آیه ی 9 سوره ی صف اشاره میفرمایند:
﴿هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُون﴾ :
﴿او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيينها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند﴾
﴿ هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ شَهيدا﴾ :
﴿او كسى است كه رسولش را با هدايت و دين حق فرستاده تا آن را بر همه اديان پيروز كند، و كافى است كه خدا گواه اين موضوع باشد. ﴾
مرحوم فیض کاشانی صاحب تفسیر صافی یکی از بزرگ ترین فلاسفه ی چهار قرن اخیر است. او شاگرد و داماد ملاصدرای شیرازی بود و در مکتب حکمت متعالیه درس خوانده است. با این حال در تألیفات خود بسیار متعبد ، شرعی و حدیثی است. به طوری که تفسیر صافی جزو بهترین تفاسیر روایی به شمار میآید، مانند تفسیر علی بن ابراهیم قمی، عیاشی، فرات کوفی، نورالثقلین و تفسیر سیدهاشم بحرانی ، که تمام این تفاسیر روایی هستند. ٱنان مقید بودند که آیه را با کلام معصوم تفسیر کنند که این روش بسیار ارزشمند و به دور از خطاست، لذا ارزش تفسیر صافی این است که روایی است و از منابع درجه ی اول شیعه مثل: تفسیر علی بن ابراهیم قمی، کافی ، احتجاج ، مجمع البیان و عیاشی در آن استفاده شده است. مرحوم فیض کاشانی روایات متعددی از احتجاج نقل میکند. احتجاج یکی از ناقلان خطبه ی غدیر است. یکی از جهات اعتبار احتجاج تأیید و امضای اشخاصی مثل مرحوم فیض کاشانی ، علامه مجلسی و ... است .
فیض در تفسیرصافی از احتجاج ذیل آیه ی:﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلام دینا﴾ چند حدیث نقل کرده است.
کتاب احتجاج از امیرالمؤمین علی علیه السلام این گونه نقل می کند:
« صاحب این امر غایب میشوند و غایب شدن او به این سبب است که مردم میخواهند در حق او فریب و حیله کنند و او را از بین ببرند، زیرا فتنه بر دل های مردم قرار گرفته است. تا این که نزدیک ترین مردم به امام زمان علیه السلام با حضرت بسیار دشمنی میکنند. در قرب ظهور ( در آن لحظه) خداوند ایشان را تأیید میکند، به لشکریانی که شما آن ها را نمیبینید، با دو دست پرقدرت، امام زمان علیه السلام را بر تمام ادیان غالب میکند، حتی اگر مشرکان و دشمنان با او مخالفت کنند. »
حدیث بعد از « مجمع البیان » در ذیل آیه ی مذکور از امام محمدباقر علیهالسلام آمده است. آن حضرت میفرمایند:
« سپس کسی نمیماند، مگر این که به دین و نبوًّت محمد و آل محمد اقرار میکند. » یهود و نصاری وزرتشت و بیدین همه و همه اقرار به نبوّت محمد میکنند و دین، دین پیامبر اکرم میشود. فیض در جای دیگر از حضرت باقر علیه السلام نقل میکند که:« قَالَ لِيُظْهِرَهُ اللَّهُ فِي الرَّجْعَة»: منظور ظاهر شدن دین بعد از رجعت است که یکی از مباحث شناخت امام عصر علیه السلام است که در ادامه بیان خواهد شد .
در حدیث دیگر از امیرالمؤمنین علی علیه السلام آورده است که از آن حضرت می پرسند: آیا مصداق این آیه:
﴿او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه ی آيينها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند.﴾ تا به حال اتفاق افتاده است ؟ حضرت جواب میفرمایند:« هرگز! قسم به کسی که جانم در دست اوست، شهری باقی نمی ماند، مگر این که صبح و شب به شهادت «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه» ندا داده می شود.» در روایتی دیگر درتفسیر صافی(1) آمده است :
«وقتی قائم ما ظهور کند، هیچ مشرک و کافری باقی نمیماند که به خدای بزرگ شرک ورزد ، مگر آن هایی که از خروج او کراهت دارند .»
روایتی دیگر در « مجمع البیان » ، از پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم است که مصداق آن آیه است:
« باقی نمیماند خانه ی گلین و خانه پشمین [ چادرها] مگر این که خدا اسلام را در آن خانهها وارد میکند.»
این که اسلام بر همه ی مردم یا به عزّت یا به ذلّت وارد میشود، به این معنی است که یا مردم با عزّت ، سربلندی و خوشحالی اسلام می آورند و یا از روی ذلت و کراهت آن را میپذیرند ،زیرا حکومت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بر آن ها مسلط خواهد بود.
روایت دیگر در « کمال الدین» و در «عیاشی» از حضرت باقر علیهالسلام این گونه آورده است: « قائم از ما، یاری شده به رعب است. »
این گونه نیست وقتی ظهور کنند، همه را از زیر تیغ شمشیر عبور دهند، بلکه حکومت ها مرعوب میشوند و به آن حضرت ایمان میآورند و با یاری خدا ،ایشان تأیید شده است. درروایت دیگرآمده است :
« وقتی امام زمان علیه السلام تشریف می آورند، سلطنت و قدرت او بر شرق و غرب میرسد. او بر همه ی ادیان چیره میشود. در زمین خرابهای نمیماند، مگر این که تعمیر میشود و حضرت عیسی از آسمان چهارم نازل میشود و پشت سر ایشان نماز میخواند و تمام گنج ها برای ایشان بیرون میآید.»
دین غایب
«أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَي الدِّينِ» یعنی آگاه باشید که او غالب و چیره بر« عَلَي الدِّينِ » است که در این جا « ال» به معنای کل است.
دین یک ارزش است و دیندار ارزشمند است، لذا رابطهای بین دین و دین دار وجود دارد. در مورد ائمه ی طاهرین علیهم السلام هم همین بحث وجود دارد که آیا ایشان ارزش هستند و یا ارزشمند ؟ انسان ها غیر از ارزشها، ارزشمند هستند و باید ارزشها را جذب کرده و ارزشمند شوند. امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ارزشمند و دارای ارزش اند، مانند عادل که دارای ارزش عدل و رئوف که دارای صفت رأفت است. امام زمان علیه السلام دین است نه این که آن حضرت دیندار است و نه این که ایشان مبلغ و مروّج دین و نه آورنده ی آن است.
یک معنای دیگر جمله ی« أَلا إِنَّهُ الظّاهِرُ عَلَي الدِّينِ » این است که آیین او غالب و چیره بر تمام آیین هاست.
ایشان خود دین است و دینی است که دینهای باطل را حذف و در خود هضم میکند. خودش تنها دین منحصر به فرد میشود.
او همه کاره ی دین است، نقطه ی اوج دین اسلام است،ولّی الله مطلق است و با خداوند متعال قرب بدون حجاب دارد .