به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
ژرف ترین دریا
« أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَميقٍ »:«هان ! او از دریایی ژرف پیمانه هایی افزون گیرد.»
خداوند متعال هرآنچه از داراییهایی مادی و معنوی که امکان داشته به یک بشر بدهد، به ائمه صلوات الله علیهم اجمعین داده است .
البته روی داراییهای مادی، خیلی تأکید نکرده، بلکه بیشتر روی داراییهای معنوی مانند: علم، رحمت، معرفت، محبت، عبودیت و عصمت تأکید کرده است .
منظور از تشبیه دریای ژرف در این جمله، میتواند دارایی های غیرمعنوی مثل دارایی های مادی نیز باشد.
زیرا مأموریت امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مأموریت بیسابقه و بینظیر است. مسئولیتی که آن حضرت ارواحنا فداه دارند، با مسئولیت هیچ کدام از پیامبران و ائمه ی طاهرین علیهم السلام قابل مقایسه نیست. انبیاء و ائمه علیهم السلام وظیفه ی تبلیغداشته اند، ولی تنها یک نفر وظیفه ی اجرا در کل جهان را دارد و او امام زمان ارواحنا فداه است . انبیا و ائمه علیهم السلام فقط زمانی که اتفاقاتی پیش می آمد و در رأس حکومت قرار می گرفتند، وظیفه ی اجرا پیدا میکردند، مانندچند سالی که امیرالمؤمنین علیه السلام یا آن چند ماهی که امام حسن مجتبی علیه السلام یا آن مدتی که حضرت سلیمان حکومت داشتند.
ائمه علیهم السلام وظیفه ی اجرا نداشتند، مگر زمانی که شرایط فراهم می شد . در غیر این صورت اقدامی نمی کردند ؛ ولی در مورد امام زمان علیه السلام این شرایط پیش خواهد آمد. ماموریت امام زمان علیه السلام این است که حکومت اسلامی را پیاده کنند. لذا وظیفه ی ایشان خیلی سنگین است.
از ابتکارات و اعجازات پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم در خطبه ی غدیر ، همین عبارتی است که میفرمایند:« أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَميقٍ ».
حقیقت عظمت خداوند
از امام سجاد علیه السلام پرسیدند: چرا شما وقتی وضو میگیرید، رنگتان میپرد و تنتان میلرزد؟! در پاسخ فرمودند :
«میدانید در مقابل چه بزرگی میخواهم بایستم و حساب پس بدهم، عبادت کنم و با او صحبت کنم؟! »
امام سجاد علیه السلام و پیغمبر و همه ی ائمه علیهم السلام ، مقام عصمت دارند و از نظر خدا تطهیر شده هستند. اما چون عظمت و لا یتناهی خدا را میبینند، صدای العفو و استغفارشان قابل مقایسه با هیچ یک از اولیا اللهنیست. وقتی که حضرت صدیقه ی طاهره سلام الله علیها به عبادت میایستند، صیحههایی که در نماز میزنند، حالت استغفار و توبه ای که دارند، با دیگران قابل مقایسه نیست.انسان هرچه خدا را بزرگ تر ببیند، خودش را کوچک تر میبیند.
هرچه خودش را بزرگ تر ببیند، خدا را کوچک تر میبیند. به عنوان سمبل، هنگامی که به نماز میایستیم و سرفراز هستیم و خودمان را میبینیم، میگوییم:
﴿الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ *الرَّحْمنِ الرَّحيمِ*مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ ﴾
و یا وقتی می گوییم :
﴿قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ* اللَّهُ الصَّمَدُ ﴾،
صحبت از بینهایت بودن خدا می کنیم ، نه از عظمت خدا. اما زمانی که خود را نصفه میبینیم، یعنی به رکوع میرویم ، نصف «من» را در عبودیت خدا حذف میکنیم، پس می گوییم :«سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ» .
چرا خدا را بزرگ میبینیم؟ چون خودمان را نصفه کرده ایم،حالا خدا را عظیم میبینیم. زمانی که درحالت سجده به خاک می افتیم و خودمان را با خاک برابر
می بینیم ،آن گاه خدا را اعلی یعنی بزرگ تر و بالاتر و برتر میبینیم. ما هرچه قدر بگوییم عبدی عبدی، او ربّی ربِّیمیشود، لذا در دعاها میگوییم:
«ربّ ربّ ربّ » « و أَنَا عَبْدُكَ وَ ابْنُ عَبْدِكَ وَ ابْنُ أَمَتِكَ» .
زمانی که در قنوت نماز وتر، سیصد مرتبه « إِلَهِي الْعَفْوَ الْعَفْوَ ...» می گوییم ،خودرا درحالت استغفار و بندگی قرار می دهیم و این نشانگر کوچکی وعبودیت ماست .
اما اوج حالت عبودیت ، حالت سجده و بالاترین ذکر ، ذکر سجده «سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِه» است.
در رکوع خدا را بزرگ و در سجده بزرگ تر میبینیم ،زیرا پیشانیمان که بهترین عضو بدن است، به خاک میافتد.
پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله که بزرگ ترین بنده اند، خدا را بزرگ ترین میبینند،بنا بر این خُلق پیغمبر صلی الله علیه وآله « خُلق عظیم» میشود:﴿وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظيم﴾ . خداوند متعال در قرآن کریم« خُلُقٍ عَظيم» رابرای خودش گفته است. به جز همین استثناء که به پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلّم فرموده است.
صفت « خُلق عظیم » پیغمبر صلی الله علیه وآله به عبودیتشان مربوط میشود، چراکه خودشان را کوچک دیده و خدا را بزرگ میبیند ، لذا خدا میفرماید: ﴿تو دارای اخلاق بزرگ هستی. ﴾ خدا بینی و خودبینی نسبت عکس دارد. هرچه خود را بزرگ تر ببینی ،خدا را کوچک ترمی بینی و برعکس.
دقت در آیات آفاقی و انفسی، انسان را خدا بین میکند، بنابراین جهان را باید با خدا و در آینه ی خدا ببینیم و نه خدا را در آینه ی جهان.
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم میفرمایند:« أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَميقٍ. ».
پیامبرصلی الله علیه وآله این بحر را عمیق معرفی میکنند. دریای ژرف در زبان پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله با دریاهای ژرف در زبان بزرگان دیگر فرق می کند، زیرا ایشان شخیصتی بزرگ اند. وقتی دریا را بزرگ و عمیق توصیف میکنند، یعنی دریا خیلی خیلی بزرگ است.
امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از این بحر عمیق غرفه برمیدارند، باپیمانه از آن استفاده میکنند. لغت «غرّاف» صیغه ی مبالغه است،یعنی بسیار غرفه برمیدارند، زیرامیخواهند حکومت جهانی را تشکیل دهند . یک دست امام زمان علیه السلامدر دریای امواج عمیق است و یک دست ایشان در اجرای آن در جهان .
این جمله نشان میدهد که پیامبر خدا از نظر علمی به دریای ژرف نامتناهی وصل است. درهیچ روایت دیگری واژه ی غراف درباره ی ائمه صلوات الله علیهم اجمعین بکار برده نشده است. این نشان میدهد که علم و رحمت امام زمان ارواحنا فداه فوقالعاده است. احادیثی که درباره ی علمامام زمان علیه السلام داریم، به همین مسئله شهادت میدهد. احادیث نشان میدهند، کدهایی در دست آن حضرت است که با آن کدها، به تمام داراییهای انبیا راه پیدا میکنند، چراکه ایشان مواریث همه ی انبیاء را دارند.
البته معنای« أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَميقٍ » این نیست که علم آن حضرت از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلّم بیشتر است، بلکه معنایش این است که رسول خدا علومی داشته اند که به دلایلی نمیتوانسته اند، ابراز کنند، ولی امام زمان علیه السلام آن ها را ابراز میکنند.
همه ی ائمه ی اطهار علیهم السلام دانشهای فوقالعاده ای داشته اند، امّا همه ی این ها را بکار نبرده اند ، درحقیقت موقعیت ابراز آن ها فراهم نبوده است.
علم غیب
در کتاب شریف « کافی » و « بصائر الدرجات » و در کتب تفسیر مانند « فرات کوفی » و تفسیر« عیاشی » که از متقدم ترین کتب شیعه هستند، ابوابی در باب علوم ائمه علیهم السلام آمده است که وقتی این احادیث را کنار هم میگذاریم، نتایج بسیار زیبا و بهت آوری به دست می آید.
خداوند علیم دانشهایی که ممکن بوده به بشر بدهد ، به صورت شاه کلید به ائمه طاهرین علیهم السلام داده است . لذا خداوند درقرآن می فرماید:
﴿وَ عِنْدَهُ مَفاتِحُ الْغَيْب﴾ : ﴿کلیدهای غیب در نزد خداست. ﴾
هم چنین در روایات این گونه بیان گردیده است:
« عالِمُ الْغَيْبِ فَلا يُظْهِرُ عَلى غَيْبِهِ أَحَداً إِلَّا مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ » :« عالم الغیب را برای کسی ظاهر نمیکند، مگر آن کسانی که مورد خشنودی او قرار گرفتند.»
خداوند متعال غیب را برای افرادی که مورد رضایتش هستند ، روشن میکند و این بابی برای ظاهر کردن علم غیب است.
حالا باید ببینیم که خدا از چه کسانی راضی است؟ در قرآن کریم آیاتی است که نشان میدهد، خدا از پیغمبر خود و ائمه علیهم السلام راضی است:
﴿ يا أيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ *ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً * فَادْخُلي في عِبادي *وَ ادْخُلي جَنَّتي﴾
﴿تو اى روح آرام يافته * به سوى پروردگارت بازگرد در حالى كه هم تو از او و هم او از تو خشنود است * پس در سلك بندگانم درآى * و در بهشتم وارد شو.﴾
در روایات داریم که این نفس مطمئنه مربوط به امیرالمؤمنین، امام حسن ، امام حسینو خود پیغمبر اکرم علیهم السلام است. با در کنار هم قرار دادن این آیات و روایات ، مشخص میشود که خدا علم غیبش را تنها به این بزرگواران داده است. این که غیب آن ها به چه کیفیّتی است، نمیدانیم، چون غیب است.
تفاوت علومشان با هم چقدر است را هم نمیدانیم. علم غیب آنها چه کدهایی دارد هم برای ما مشخص نیست. قطعاً کدهایی دارند که با آن ها، غیب را میدانند ،اما این کدها در دست بشر عادی نیست. فقط آن چه که مسلم است، این است که در دست ائمه ی طاهرین علیهم السلام علومی وجود دارد که در دست دیگران نیست .
علم وقدرت ائمه علیهم السلام
آن چه که از متن قرآن - بر خلاف ادعای وهابیان که میخواهند حتی از پیغمبرصلی الله علیه و آله و سلّم هم علم غیب را سلب کنند و ایشان را از یک انسان معمولی پایین تر جلوه دهند - بر می آید، این است که:
عدهای هستند که علوم فوقالعاده ای مثل علم غیب دارند. یک عدهای هم« علم الکتاب » دارند، لذا قدرت های فوقالعاده ای هم دارند.
این از قدرت الهی است که خداوند متعال از علوم خویش به ائمه صلوات الله علیهم اجمعین داده است.
اتفاقاً یکی از فرق های اساسی بین پیغمبر و غیر پیغمبر ، امام و غیر امام، این است که آن ها دارای علم و قدرت وهبی (= موهبتی) الهی هستند .
در این که خداوند متعال علوم و قدرت های خاصی را به آن بزرگواران داده است، شکی نیست ، اما ممکن است این قدرت ها ، به وسیله ی اسباب باشد.
خداوند به موسی کلیم علیه السلام می فرماید: این عصا را بگیر. تو به وسیله ی این عصا، قدرت و علم را پیدا میکنی، یا این که به پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم میفرماید: اسم اعظم را بخوان . ولی در هر صورت مسبب الاسباب خود پروردگار عالم است .
مسئله ی دیگر در باب علم و قدرت این است که ائمه علیهم السلام از علوم و دانشهایشان برای زندگی شخصی خود حتی برای دعوت به امامتشان هم استفاده نمیکنند ، امّا گاهی اوقات به امر خداوند از این علوم برای اتمام حجت استفاده کرده و کار الهی انجام داده اند .
برخورد ائمه با افراد اینگونه نیست که بلافاصله باطن آنها را نگاه کنند تا ببینند این افراد چه کار کرده اند، بلکه برای این که علم و قدرت بی پایان و بندگی خود را نشان دهند، خود را تا سطح ما میآورند تا بتوانیم آن ها را الگو قرار دهیم. خداوند درقرآن می فرماید:
﴿قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحى إِلَيَّ﴾:﴿بگو: من فقط بشرى هستم مثل شما، [امتيازم اين است كه] به من وحى مى شود﴾.
ائمه علیهم السلام مثل ما هستند ولی کلیدی دردست شان است که با آن همه ی عالم ملکوت را باز میکند. معصومین علیهم السلام علم اولین و آخرین را دارند.
اسم اعظم رادارند، صحیفه ی فاطمه سلام الله علیها ، کتاب جامعه ، جفر و و موارث انبیادر دست این بزرگواران است.
امیرالمؤمنین علیه السلام بارها فرمودند :«سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي»:«بپرسید قبل از آن که مرا دیگر نیابید.»
این ها همه بیان گر علوم فوق العاده ای است که خداوند به ائمه علیهم السلام عطا نموده است .
وقتی امام زمان علیه السلام تشریف میآورند، دستشان را که بر سر مردم میگذارند، عقل و علم مردم زیاد میشود. علم و عقل رابطه ی مستقیم با هم دارند.
علم در ظرف عقل است و عقل ظرف دانش است. کسی که عقلش زیاد باشد، علمش زیاد است که همه ی این موارد در جملهی« أَلا إِنَّهُ الْغَرّافُ مِنْ بَحْرٍ عَميقٍ » جمع است. در روایاتی از کتاب « منتخب الاثر » یکی از القاب آن حضرت ، معدن علم ذکر گردیده است، یعنی کسی که علم از آن میجوشد.
وقتی میخواهند علم امام عصر ارواحنافداه را تصویرسازی کنند، میفرمایند: علم به کتاب خدا و سنت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله در قلب مهدی ما نمو میکند.