به نام خداوند همه مِهر مِهروَرز
نزدیک ترین دوست
موسی بن سیار یکی از یاران امام رضا علیه السلام بود. هنگامی که امام رضا علیه السلام به فرمان مامون خلیفه ی عباسی به عنوان ولیعهد انتخاب شدند، مامون برای آن که آن حضرت همواره نزدیک او باشند تا بتواند ایشان را کنترل نماید دستور داد تا امام رضا علیه السلام از مدینه به سوی مرو هجرت نمایند.
در این سفر عده ای از نزدیکان امام ایشان را در تمام مسیر یا مقداری از آن همراهی کردند. موسی بن سیار در این سفر همراه امام علیه السلام شد و در محضر ایشان می آموخت و آموخته های خود را یادداشت می کرد. او به همراه کاروان امام به شهر طبس رسید. هنگام عبور از کوچه های طبس متوجه شدند که از یکی از محله ها سر و صدای ناله و گریه بلند شده است. امام رضا علیه السلام از موسی بن سیار درخواست کردند که منبع و علت گریه را پیدا کند.
موسی به طرف آن صدا رفت و دید در آن محله مردی به رحمت خدا رفته و اکنون جنازه ی او توسط نزدیکانش تشییع می شود. خبر را به عرض امام رساند.
در این سفر عده ای از نزدیکان امام ایشان را در تمام مسیر یا مقداری از آن همراهی کردند. موسی بن سیار در این سفر همراه امام علیه السلام شد و در محضر ایشان می آموخت و آموخته های خود را یادداشت می کرد. او به همراه کاروان امام به شهر طبس رسید. هنگام عبور از کوچه های طبس متوجه شدند که از یکی از محله ها سر و صدای ناله و گریه بلند شده است. امام رضا علیه السلام از موسی بن سیار درخواست کردند که منبع و علت گریه را پیدا کند.
موسی به طرف آن صدا رفت و دید در آن محله مردی به رحمت خدا رفته و اکنون جنازه ی او توسط نزدیکانش تشییع می شود. خبر را به عرض امام رساند.
امام رضا علیه السلام خود را به مراسم تشییع رساندند و از مرکب خود پیاده شدند سپس سر تابوت را گرفتند و جنازه را تشییع نمودند. همراهان نیز برای همراهی با امام مشغول تشییع جنازه ای شدند که او را نمی شناختند. در میان راه امام رضا علیه السلام به موسی بن سیار فرمودند: «ای موسی! هرکس جنازه ی یکی از دوستان ما را تشییع نماید، چنان گناهانش می ریزد گویا که تازه از مادر به دنیا آمده است و هیچ گناهی در پرونده ی او نمی ماند.»
امام رضا علیه السلام و همراهان به تشییع جنازه ی آن مرحوم مشغول شدند تا آن که پیکر آن مرد را در قبر نهادند. پس حضرت جلو رفتند و مردم را از نزدیک جنازه کنار زدند تا میت را مشاهده نمودند. سپس خم شدند و دست مبارک را بر روی سینه ی آن مرحوم نهادند و فرمودند:« فلانی پسر فلانی، تو را به بهشت بشارت می دهم . دیگر از پس این ساعت ترسی نخواهی داشت.»
موسی بن سیار از این که امام رضا علیه السلام نام آن مرحوم را می دانند و او را می شناسند بسیار تعجب کرده و از حضرت پرسیدند:« فدایت شوم، شما چگونه این مرد را می شناسید؟ ما ساعتی پیش به این شهر وارد شدیم و می دانم که شما تا کنون به این منطقه قدم نگذاشته اید. چگونه از نام او و نام پدر او خبر دارید؟»
امام رضا علیه السلام فرمودند:« موسی مگر نمی دانی – ِ تُعْرَضُ عَلَيْنَا أَعْمَالُ شِيعَتِنَا صَبَاحاً وَ مَسَاء - اعمال شیعیان هر صبح و شام بر ما عرضه می شود .
ما از اعمال شیعیانمان آگاهیم. هرگاه یکی از شیعیان ما کوتاهی در امری داشته باشد، ما از پروردگار تقاضا می کنیم از آن خطا چشم پوشی نماید و هرگاه مومنان و شیعیان ما عمل خیری انجام دهند، ما از خداوند درخواست می نماییم تا اجر آن عمل را کامل به او بدهد.»
پی نوشت:بحار الانوار- جلد 49 – صفحه 98