به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
تنور عشق
آقا أميرالمؤمنين عليه السّلام فرموده اند: « أَلإِسلامُ هُوَ التَّسليمُ »، کسي اسلام دارد و مسلمان است که در برابر دستورات و اوامر خداوند متعال و اولياء خداوند تسليم باشد و فرمان آنها را بپذيرد و عمل نمايد؛ بي چون و چرا!
و در جاي ديگر فرمودند: « غايَةُ الإِسلامِ التَّسليمُ »نهايت و هدف اسلام، تسليم بودن و پيروي از دستورات الهي است.
پس در نتيجه کسي در مسلمان بودن، درجه و رتبه ي بالاتري دارد که فرمان پذيري بيشتري از مولا و سرپرست خود داشته باشد.
مأمون رِقّي نقل مي کند که روزي در محضر حضرت صادق عليه السّلام بودم كه سَهل بن حسن خراساني وارد شد. سلام كرد.
حضرت پاسخش را دادند. عرض كرد: «اي فرزند رسول اللّه چقدر شما رئوف و مهربان هستيد. شما از خاندان اهل بيت و امام ما هستيد، چرا از حق خود دفاع
نمي کنيد؟ با اينكه بيش از صد هزار شيعه ي شمشير زن داريد.»
فرمودند: «بنشين اي خراساني خداوند رعايت حال تو را كند. »
سپس به كنيزي بنام حَنيفه فرمودند: « تنور را روشن کن. » تنور روشن شد؛ چنان که يك پارچه آتش گرديد و قسمت بالاي آن سفيد شد.
بعد رو به مرد خراساني نموده فرمودند: « برو بنشين داخل تنور.» خراساني با تصور اين که حضرت به خاطر جسارتي که کرده بود قصد تنبيه او را دارند، شروع به التماس کرد و گفت: « يابن رسول اللّه مرا با آتش نسوزانيد. از جرم من درگذريد. خدا از شما بگذرد. »
فرمودند: « تو را بخشيدم. »
در همين موقع هارون مَكي وارد شد. كفش خود را با انگشت گرفته بود. عرض كرد: « السّلام عليك يابن رسول اللّه. » امام فرمودند:
« نعلين را از دست بيانداز برو داخل تنور بنشين.» بدون پرسشي يا تأملي که چرا حضرت چنين دستوري داده اند، نعلين را انداخت و داخل تنور نشست.
امام شروع به صحبت با خراساني كردند؛ از جريان هاي خراسان. چنان که گويي ايشان در خراسان بودند! بعد فرمودند: «خراساني برو ببين در تنور چه خبر است.» به سمت تنور رفت. ديد هارون چهار زانو در تنور نشسته است، در حالي که آتش کوچک ترين اثري بر او ندارد. هارون از تنور خارج شد. به ما سلام كرد.
امام صادق عليه السّلام فرمودند: « از اين ها در خراسان چند نفر پيدا مي شود که بدون چون و چرا حرف ما را گوش دهند؟ »
عرض كرد: « بخدا قسم يك نفر هم نيست. سپس حضرت فرمودند: « نه بخدا يك نفر هم پيدا نمي شود! ما در زماني كه حداقل پنج نفر ياور اين چنيني نداشته باشيم قيام نخواهيم كرد. ما خودمان موقعيت مناسب را بهتر مي دانيم. » (1)
آيا ما هم براي امام زمان علیه السلام خود همانند هارون مکّي هستيم تا ايشان را در قيامشان ياري کنيم؟!!
منابع:
1- بحار الانوارج47ص 123
به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
تنور عشق
آقا أميرالمؤمنين عليه السّلام فرموده اند: « أَلإِسلامُ هُوَ التَّسليمُ »، کسي اسلام دارد و مسلمان است که در برابر دستورات و اوامر خداوند متعال و اولياء خداوند تسليم باشد و فرمان آنها را بپذيرد و عمل نمايد؛ بي چون و چرا!
و در جاي ديگر فرمودند: « غايَةُ الإِسلامِ التَّسليمُ »نهايت و هدف اسلام، تسليم بودن و پيروي از دستورات الهي است.
پس در نتيجه کسي در مسلمان بودن، درجه و رتبه ي بالاتري دارد که فرمان پذيري بيشتري از مولا و سرپرست خود داشته باشد.
مأمون رِقّي نقل مي کند که روزي در محضر حضرت صادق عليه السّلام بودم كه سَهل بن حسن خراساني وارد شد. سلام كرد.
حضرت پاسخش را دادند. عرض كرد: «اي فرزند رسول اللّه چقدر شما رئوف و مهربان هستيد. شما از خاندان اهل بيت و امام ما هستيد، چرا از حق خود دفاع
نمي کنيد؟ با اينكه بيش از صد هزار شيعه ي شمشير زن داريد.»
فرمودند: «بنشين اي خراساني خداوند رعايت حال تو را كند. »
سپس به كنيزي بنام حَنيفه فرمودند: « تنور را روشن کن. » تنور روشن شد؛ چنان که يك پارچه آتش گرديد و قسمت بالاي آن سفيد شد.
بعد رو به مرد خراساني نموده فرمودند: « برو بنشين داخل تنور.» خراساني با تصور اين که حضرت به خاطر جسارتي که کرده بود قصد تنبيه او را دارند، شروع به التماس کرد و گفت: « يابن رسول اللّه مرا با آتش نسوزانيد. از جرم من درگذريد. خدا از شما بگذرد. »
فرمودند: « تو را بخشيدم. »
در همين موقع هارون مَكي وارد شد. كفش خود را با انگشت گرفته بود. عرض كرد: « السّلام عليك يابن رسول اللّه. » امام فرمودند:
« نعلين را از دست بيانداز برو داخل تنور بنشين.» بدون پرسشي يا تأملي که چرا حضرت چنين دستوري داده اند، نعلين را انداخت و داخل تنور نشست.
امام شروع به صحبت با خراساني كردند؛ از جريان هاي خراسان. چنان که گويي ايشان در خراسان بودند! بعد فرمودند: «خراساني برو ببين در تنور چه خبر است.» به سمت تنور رفت. ديد هارون چهار زانو در تنور نشسته است، در حالي که آتش کوچک ترين اثري بر او ندارد. هارون از تنور خارج شد. به ما سلام كرد.
امام صادق عليه السّلام فرمودند: « از اين ها در خراسان چند نفر پيدا مي شود که بدون چون و چرا حرف ما را گوش دهند؟ »
عرض كرد: « بخدا قسم يك نفر هم نيست. سپس حضرت فرمودند: « نه بخدا يك نفر هم پيدا نمي شود! ما در زماني كه حداقل پنج نفر ياور اين چنيني نداشته باشيم قيام نخواهيم كرد. ما خودمان موقعيت مناسب را بهتر مي دانيم. » (1)
آيا ما هم براي امام زمان علیه السلام خود همانند هارون مکّي هستيم تا ايشان را در قيامشان ياري کنيم؟!!
منابع:
1- بحار الانوارج47ص 123