به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
امامت و هدایت
توحید و نبوت و امامت سه اصل از اصول دین ماست؛ ابتدای هستی خدا و انتهایش خداست. رابطه ی میان خدا و انسان به عهده پیامبران است که خود بهترین و پاکیزه ترین انسانها بودند (1) و رابطه میان انسان و خدا به مسئولیت امامان بر حق که خلفایی از سوی حضرت حق بر مردم می باشند، سپرده شده است.
آنانی که برای هدایت انسان ها جان فشانی ها نمودند. و وظیفه ای بر دوش گرفتند تا بشریت را دستگیری کنند؛ بر هر انسان صاحب عقلی است که به ریسمان محبت آنان چنگ زده تا در مسیر رحمت الهی با پیروی از راه و روش تعالیم آن رهبران صادق به وصال محبوب رسند و در جنت رضوان داخل شوند .
اما افسوس و صد افسوس دشمنان خدا دست در دست هم گذاشتند تا شاید چراغ امامت را خاموش کنند و دست مردم را از آنان قطع کنند و در سقیفه بدل سازان جانشین پیامبر و خلیفه ی مصنوعی ساختند مردم را به زور به اطاعت از خلفای جایگزین امام وادار نمودند تا شاید از بدل دروغین به جای حق و حقیقت با نیرنگ بر مردم حاکم گردند؛ ولی شیعیان راه خود را پیدا کرده بودند و دست از امام خویش بر نمی داشتند و این حق طلبی و عدالت خواهی چنان برآن حاکمان کور دل سخت بود که ناگزیر امامان و پیروانشان را تحت فشار قرار می دادند و آنها را به شهادت می رساندند تا شاید مهره امام و دین از بین رود و همین باعث 73 فرقه شدن امت آخر الزمان شد و امام رضا علیه السلام با حدیث مشهور سلسلة الذهب خود را معرفی نمودند که کلمة لا اله الی الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی بشرطها و شروطها و انا من شروطها؛ که در انا من شروطها بحث های مفصل امامت بیان شده ....
و درادامه همین دوران خفقان شدید بود که جواد الائمه حضرت امام محمد تقی علیه السلام و همسر پاک دامنشان سمانه مغربیه صاحب فرزندی شدند و او را علی نام نهادند؛ مادر که همیشه روزه دار بود و در زهد و تقوی مثل و مانند نداشت در نیمه ذی الحجة سال 212 هجری درمدینه منوره امام دهم شیعیان را به دنیا آوردند؛ وهمچنان که شب چادر سیاهش را برمی چیند و رنگین کمانی دلکش به هستی رنگ می پاشد و آفتاب با طلوع خویش طبیعت را به جنب و جوش در می آورد، امام هادی علیه السلام نیز آفتاب عالم تابی بودند که به انسان ها روح بخشیده و آنان را به حرکت درآورد و بال پرواز تا ابدیت و جاودانگی عطا نمودند و برچشمان بسته مردمان نور بخشید و قلوب آنان از سکون حاکم به تحرک واداشتند.
امامت زیبنده آن کسانی است که کودکی و بزرگ سالی در آن ها نقش ندارد؛ قبل از خلقت آدمیان امام بوده و در درون رحم مادر و بعد از به دنیا آمدن و پس از شهادت امام است. امام را هادی لقب نهادند که راهنما، راهنماینده، مرشد وهدایت کننده است و چون نظیف و پاکیزه، برگزیده و خالص بودند، نقی نامیدند.
در سن هشت سالگی پدر بزرگوار مولایمان امام هادی علیه السلام به دست ام الفضل دختر مأمون به شهادت رسید و بار سفر بسته و امامت به ابو الحسن ثالث واگذار شد و 33 سال بر مسند امامت برکت ها آفریدند و نقش نگین امامت شان الله ربّی و هوعصمتی من خلقه و انگشتر دیگری داشتند که نقشش این بود حفظ العهود من اخلاق المعبود؛ (2)
زمان امام هادی علیه السلام دوران خفقان چنان رقم خورده بود که در 33 سال امامت مفسدینی همچون مأمون و متوکل و معتز را به خود دید و در زمان معتز به امر آن خبیث به شهادت رسیدند؛ اگرچه حق مطلب در امامت را با بیانی شیدا و عمیق و آنچه لایق اهل بیت و امامت مطلقه بود در زیارت جامعه کبیره بیان داشتند که گویی خورشید چنان تابید که کسی چشم دیدن و قدرت لمس کردن آنرا نداشت و اگر همین یک زیارت را از ایشان بدانیم کافی است بر امامتش و بر روشنایی وجودش که احیاگر حق امامت بودند. آنان که فکر میکنند می توانند نور خورشید را بپوشانند زهی خیال باطل ...
در کتاب القطره آیة الله سید احمد مستنبط مطلبی آمده که از عمار بن زید نقل شده که گفت به امام هادی عرض کردم "آیا شما می توانید به آسمان بالا روید و چیزی با خود بیاورید که نمونه اش در زمین نیست ؟" تا این درخواست را نمودم دیدم امام در هوا بالا رفت و من به ایشان نگاه کردم تا از نظرم پنهان گردید و پس از مدتی بازگشت و با خود پرنده ای طلایی آورد که در گوش هایش گوشواره های طلا و در منقارش درّ گرانبهایی بود و می گفت: لا اله الا الله محمد رسول الله علی ولی الله؛ امام فرمودند این پرنده ای از پرندگان بهشت است. سپس آن را رها کرد و او بازگشت.
امید است دل هایمان همواره منور به نور ولایت و شادان به محبت اهل بیت عصمت و طهارت باشد و اگر ایشان به دست معتز عباسی لعین در 41 سالگی که عنفوان جوانی بود به شهادت رسیدند اما عشق و محبتشان را ابدی و ازلی در دل هایمان جای دادند و به قول خود امام هادی علیه السلام عرض می کنیم:
اللهم إنّی لو وجدت شفعاء افرب الیک من محمد و اهل بیته الا خیار الائمة الابرار لجعلتهم شفعانی فبحقّهم الذی اوجبت لهم علیک اسألک أن تدخلنی فی جملة العارفین بهم وبحقهم و فی زمرة المرحومین بشفاعتهم إنک ارحم الراحمین.
منابع:
1- قرآن در سوره احزاب آیات 45 و 46می فرماید:
يَاأَيُّهَاالنَّبِيُّ إِنَّاأَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًاوَنَذِيرًاوَدَاعِيًا إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِرَاجًا مُنِيرًا
ای پیامبر به درستی که تو را فرستادیم برای مردم مبلغ و شاهد و پند دهنده و سپس خدا و به اذن او مردم را بخوانی و دعوت کنی و مسئولیت فقط ابلاغ دستورات الهی است.
2- حاج شیخ عباس قمی؛ منتهی الامال صفحه 980