به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
کجا میشه تبلیغکرد؟
"هرسخن جایی و هر نکته مکانی دارد"
این جوابی بود که دوستم به من داد. خیلی راحت و شیک! با خنده و حرص گفتم:
_ شنیدی گفتن آب یخ، اما نمی دونی زمستون میخورن یا تابستون! آخه پسر خوب این جمله درسته ولی نه استفاده ای که تو ازش می کنی.
_ ایرادش چیه؟
_ ببین این که تو می گی همه جا نمی شه تبلیغدینی کرد ، غلطه، اما جملت این جوری درسته که بنابر شرایطی که در اون هستیم باید شیوه ی درست رو انتخاب کنیم.
_ خب نمی شه دیگه. من تو اتوبوس یا تاکسی، تو مهمونی، تو جلسه ی کاری، سر کلاس درس و هزار تا جای دیگه که نمی تونم تبلیغکنم. یعنی جاش نیست.
_ یه سؤال؛ وقتی که توی اتوبوس یا تاکسی یا مترو هستیم با هیچ کس حرف نمی زنیم؟ تو مهمونی یا جمع خانواده هیچ حرفی نمی زنیم؟ توی جلسه ی کاری هیچ صحبت متفرقه ای نمی کنیم؟ سر کلاس درس کم چرت و پرت می گیم؟ در مورد چه مسائلی صحبت می کنیم؟ آیا تا حالا نشده توی یه مهمونی در مورد موبایل بحث شه، سریع بپری وسط بگی این مدل خوبه و اون مارک این ایرادا رو داره؟ تو تاکسی نشده در مورد اینکه کدوم مسیر بهتره، کدوم محله ی شهر بهتره، از کجا چی رو بخریم یا نخریم صحبت نکردی؟ و هزار تا مثال دیگه...خب عزیز من! اینا هر کدومش یه نوع تبلیغو معرفی یک چیزی هستش. به این می گن تبلیغ. پس همه جا ما در حال تبلیغکردن هستیم، پس چرا این وقت و انرژی رو در راه معرفی بهترین روش زندگی، که آشنایی با دین و دستورات و راهنماییهای معصومین علیهم السّلام است، هزینه نکنیم؟
ضمناً دقت کردی که باقی ادیان و مذاهب که مثل شیعه حق نیستند، تو صف نون، تو بانک، توی تاکسی، توی خیابون و هر جا که فکرش رو بکنی تبلیغمی کنند؟ پس میشه که اونا مشغول هستن. خب ما هم باید وظیفه ی خودمون رو انجام بدیم.
اما باید حواسمون باشه که کجا هستیم و در چه شرایطی؛ بعد راه تبلیغرو انتخاب کنیم و با توکّل به خدا پیش بریم.
پا شد. گفت: "من زودتر برم شرکت. میخوام فکر کنم یه راهی برای تبلیغتوی جلسه ی مشاوره امروز بعد از ظهر پیدا کنم. یا علی. "