به نام خداوند همه مِهر مِهر وَرز
گنه کار آمد!
ثعلبه جزو انصار بود و با سعید بن عبدالرحمن عقد اخوت بسته بود. در زمانی که پیامبر صلی الله علیه و آله برای غزوه تبوک به بیرون از مدینه تشریف برده بودند، قرار شد که ثعلبه در شهر بماند و از خانواده برادر خویش نیز سرپرستی کند.
شیطان و هوای نفس باعث شد که ثعلبه نیّت گناهی بَس بزرگ را در سَر بپروراند، اما در لحظه ی انجام گناه، ناگهان دچار پشیمانی شدیدی شد و ناله ای سَر داد و راه بیابان در پیش گرفت. روزها و شب ها به درگاه الهی عرضه می داشت: خدایا تو معروف به آمرزشی و من موصوف به گناهم...
زمانی که مسلمانان از جهاد برگشتند، سعید بن عبدالرحمن، جویای احوال ثعلبه شد. ماجرا را برای او تعریف کردند، او برای یافتن ثعلبه به هر طرفی رفت تا در پشت تخته سنگی او را یافت که می گوید: ای وای از شرمساری روز قیامت، ای وای از رسوایی روز قیامت....
سعید در کنارش نشست و گفت: بیا تا به نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله برویم تا چاره ی کار را از ایشان بپرسیم.
ثعلبه گفت: من با این حال روی دیدن ایشان را ندارم، اگر قرار است که به محضر ایشان شرف یاب شوم، باید که دست و گردن مرا مانند بندگان ببندی!
سعید ناگزیر پذیرفت و دست های او را بست و طنابی هم به گردنش انداخت و او را به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله آورد. زمانی که به منزل ایشان رسیدند، ثعلبه با صدای بلند می گفت: گنه کار آمد!
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: گناه بزرگی از تو سَر زده است، فعلاً از این جا برو و به راز و نیاز بپرداز تا فرمانی از سوی خداوند نازل شود.
ثعلبه چند روزی را به مناجات و گریه و زاری به درگاه الهی سَر کرد تا این که در وقت نماز عصر حضرت جبرئیل علیه السلام این آیه را آورد:
وَ الَّذينَ اِذا فَعَلُوا فاحِشَةً اَوْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلا اللّهُ وَ لَمْيُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ
يعنى نيكان كسانى هستند كه هرگاه كار ناشايستى از آن ها سرزند خدا را بياد آورند و از گناه خود توبه و استغفار كنند. كيست جز خداوند كه گناهان را بيامرزد؟ آن ها كسانى هستند كه بر كارهاى زشت خود اصرار نورزند زيرا به زشتى گناهان آگاهند.
جبرئیل عرضه داشت یا رسول خدا صلی الله علیه و آله خداوند می فرماید: از ما بخواه تا ثعلبه را بیامرزیم. ایشان حضرت امیر علیه السلام و سلمان رحمة الله علیه را به دنبال ثعلبه فرستادند. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام زمانی که ثعلبه را دیدند به او بشارت دادند که توبه اش پذیرفته شد و آیه ای که نازل شده بود را برای او قرائت نمودند. سپس به نزد پیامبر صلی الله علیه و آله تشریف آورند، ایشان مشغول نماز عشاء بودند و آن گاه که بعد از سوره حمد شروع به قرائت سوره تکاثر نمودند، حال ثعلبه دچار تغییر شد و زمانی که به آیه ی سوم سوره رسیدند، ثعلبه فریادی کشید و جان به جان آفرین تسلیم کرد.
پیامبر صلی الله علیه و آله و صحابه از این واقعه بسیار متأثر شدند و ثعلبه را با احترام تشییع و به خاک سپردند.